جلاد ننگت باد!—شعیب زکریائی  

 

پستی و رذالت و بی‌شرمی‌ای که از سوی به‌بردگی‌کشندگان جهان و دستگاههای رسانەای مزدورشان علیه مقاومت تاریخی زنان و مردان عفرین به روی صحنه آمد بار دیگر این پرسش را پیش روی همگان قرار میدهد که آیا رهایی از دست این طبقەی تبهکار صاحب سرمایه، این نظام امپریالیستی چپاولگر، انسانیت‌کش، خونریز و ویرانگر ممکن است؟ من پاسخ این سؤال را نمیدانم؛ اما همینقدر میدانم که حیف است این زندگی موقت را با تن‌دادن به بردگی تحت حاکمیت این اراذل بەپایان برد. آنها هیچگاه از تحمیل رنج و تاریکی به ما به اکثریت ساکنان جهان کوتاهی نکردەاند، سزاوار نیست که ما نیز از پای بنشینیم. صف کار و آزادیخواهی را متفرق ساختەاند، باید راه اتحاد مجدد را یافت؛ جهل و خرافەپرستی و فاشیسم دینی را رواج میدهند، باید آگاهی را زندگی تازەای بخشید؛ بی‌وجدانی و بیرحمی را گسترش میدهند، باید درستکاری و نوع‌دوستی را پاس داشت … در برابر هر ترفند ضد بشریشان باید بدیلی یافت، تا شاید دیگر دنیا بر پاشنەی کنونی نچرخد…

قریب به یکسال پیش در مطلبی(به زبان کوردی) علیه فاشیسم اسلامی، به نقش اساسی و رذیلانەی امپریالیسم غرب در فراهم کردن میدان برای تقویت و رشد نازیها و روی کار آوردن هیتلر ـ برای مقابله با بحران سرمایەداری، سرکوب جنبش کارگری و کمونیستی و به زانو درآوردن روسیه ـ اشاره کرده بودم؛ اکنون می‌بینیم که چگونه بازهم همین تاریخ جنایت‌بار تکرار میشود:

یک هیتلر کوتوله، اوردوغان فاشیست که پیش‌ترها خود به صراحت از شیوەهای هیتلر تمجید کرده بود، سرکردەی حزبی که خواستە است فاشیزم پان‌ترکیستی و فاشیزم پان‌اسلامیستی را در یکدیگر ترکیب کند، طی یک “ضد کودتا”ی مشکوک در تابستان ٢٠١٦ شروع به قلع و قمع وسیع مخالفین میکند و بالاخره در آپریل ٢٠١٧(دست بر قضا چند روز پیش از زادروز تولد هیتلر! و همان ماهی که عنوان حزب نازی در آلمان رسما تثبیت شد!) طی یک رفراندوم کودتاگونه بر سر تغییر قانون اساسی، خود را یکەتاز میدان حاکمیت میکند. از کودتای ٢٠١٦ به بعد، بگیر و ببندها را ادامه داده و از جمله رهبران حزب مورد پشتیبانی قاطع کوردها،حزب دموکراتیک خلق‌ها را به زندان می‌اندازد. طی این تاخت و تازها، اردوغان مرتب دولتهای غربی را مورد حملات تبلیغاتی و طلبکارانه قرار داده و کار “بشردوستانە”ی رسانەهای غربی نیز شمارش مجدد تعداد زندانیانی بوده که خود دولت فاشیستی ترکیه اعلام کرده است! همراه با همەی اینها، دولت ترکیه سیاست فاشیستی نسبت به ملت کورد در کوردستان ترکیه و کشتار بیرحمانەی کوردها و با خاک یکسان کردن بسیاری از مناطق کوردنشین را به اوج تازەای میرساند و غرب امپریالیست بی‌شرمانه نسبت به همەی این جنایات از جانب شریک ناتوئی خود، هیچگونه عکس‌العملی نشان نمیدهد. فریاد کوردها و همەی آزادیخواهان در بارەی حمایت دولت فاشیستی ترکیه از نیروهای داعش به آسمان میرسد ولی کوچکترین ممانعتی از سوی سران کاپیتالیستی بوجودآورندەی داعش در مقابل ترکیه انجام نمی‌شود(همانگونه که یهودیان آلمان را به تیغ سلاخیگری نازیها سپردند). سرانجام اردوغان تروریست تحت عنوان حمله به “تروریستها” و “دفاع” از مرزهای ترکیه و در واقع با اعلام آشکار پاکسازی کوردها در کوردستان سوریه، به عفرین حمله میکند. در این حال یکی از کم‌نظیرترین، پست‌فطرتانەترین و هماهنگ‌شدە‌ترین توطئەهای سکوت قدرتهای غرب و شرق در پیروی از اجرای قراردادهای تجاوزگرانەشان جامەی عمل می‌پوشد؛ نه حرفی از جنایات ارتش ترکیه و سپاه تجدید سازمان‌شدەی داعشی‌ها به میان می‌آید و نه سخنی از ایستادگی زنان و مردان آزادەای که خواب تسخیر سه روزەی عفرین را به کابوسی عجالتا ٥٨ روزه برای اوردوغان و همدستان پلیدش تبدیل کردند.

گاه این زمزمەها به گوش میرسد که گویا دست اروپائیان در برابر حکومت اردوغان بسته است؛ لذا همینکه اعتراضی بکنند، دولت ترکیه سیل پناهندگان را بسوی کشورهای اروپائی گسیل خواهد داشت! این جز یک عوامفریبی و عذر بدتر از گناه چیز دیگری نیست. یکم اینکه منشا تن‌دادن به دربدری و آوارگی میلیونی مردم، سیاستهای امپریالیستی، غارتگرانه و تجارت خون و اسلحه و حمایت‌های آشکار و نهان از حاکمان جانی و شکنجەگر از سوی همین کشورها و دیگر شرکایشان بودە است؛ دست از این سیاست‌ها بردارند، پناهندەای نخواهد آمد. دوم اینکه اگر مساله بر سر پناهندگان بالفعل است، راه حل بسیار آسانست(من مطمئنم این دولتها چنانچه بخواهند راه حلهای از این بهتر نیز خواهند داشت): بجای باج دادن‌های چند میلیاردی به اردوغان ـ که بخشی را به جیب طبقەی حاکم بریزد و بخشی را صرف خرید گلوله و بمب کرده و دستگاه آدمکشی خود را برای قتل عام مردم عفرین و بقیەی کوردستان مجهز کند ـ شرط پناهندە‌پذیری را اعزام یک سرباز مسلح از هر خانوادەی متقاضی پناهندگی به جبهەی عفرین تحت فرماندهی ی.پ.ژ. و ی.پ.گ. قرار میدادید؛ حد اقل نتیجه این بود که ترکیه فورا از تهدیداتش در گسیل پناهنده حاشا میکرد!(اینجانب که چنین پیشنهادی میکنم حاضر بودم علی‌رغم سن و سالم، در اولین دسته به خط مقدم جبهه اعزام شوم).

به هر حال با وجود توطئەی مشترک بین‌المللی مبنی بر تایید حملەی تماما تروریستی و با چشم‌انداز فاجعەی انسانی، رسولان تجاوز و تاریکی با مقاومتی غیر منتظرە روبرو گشتند و بقول شاعر کورد این بار در مقابل تاریکی، خورشید از غرب طلوع کرد؛ از غرب کوردستان، از رۆژاوا، از عفرین. و همین ارادەی عظیم زنانه و مادرانه(اعم از زن و مرد) در برابر هجوم “مردان نامرد” بود که کوس رسوائی ناتو و دیگر سوداگران مرگ را به صدا در آورد، احزاب مجیز گوی اردوغان در کوردستان ایران را همراه با ناسیونال ـ شوینیستهای ایرانی افشا کرد و دزدان و  خائنین و تسلیم‌طلبان حکومت اقلیم کوردستان عراق را نیز بیشتر از پیش سرافکنده و رسوای همگان ساخت. از حماسەی مقاومت پیشمرگان عفرین(که بسیاری از فرشتگان آزادی از اروپا و آمریکا و کوردستان ایران نیز در صفوف آن جانبازی کردند) مردمی شجاع، آزاد منش با پیامهای آزادی و برابری و گسترش معیارهای انسانی و متمدنانه ببار آمده و ببار می‌آید که همەی مفتخوران و مرتجعین را به هراس افکنده و از هرگونه توطئەای برای قطع ریشەهای آن دریغ نخواهند کرد؛ ما نیز نباید از پای بنشینیم. علائم از پای ننشستن از هم اکنون هویدا گشتە است؛ مردم تسلیم‌ناپذیر کوردستان رۆژهەڵات(ایران) همه جا آتش نوروز امسال را در به آتش‌کشیدن پرچم ترکیەی فاشیست به خدمت گرفتند و هیچ بعید نیست که مغز مخبط اردوغانی برای “دفاع از مرزهای ترکیه” حمله به این “تروریستها” را نیز در دستورالعمل خویش قرار دهد!

بنظر میرسد طبقەی حاکم ترکیه، پای فاشیزم کمالیستی و پان ترکیستی‌اش به لنگیدن افتاده و توانش در کشیدن تمام بار تحمیق و سرکوب تودەهای مردم ترکیه رو به کاهش نهاده بود که ناچار گشت یک پای دیگر یعنی فاشیزم اسلامی را نیز از طریق حزب اردوغان به پای قبلیش بیفزاید. اما متاسفانه(متاسفانه برای طبقەی حاکم) این پا نیز میلنگد؛ زیرا پیشکسوتان این ترفند (حزب‌اللهی‌های ایرانی، افغانی، عراقی و غیره) بد جوری افشا شده و در مخمصه گیر کردەاند(از جمله خیزش بزرگ دی ماه در ایران). برای همین است که حزب اردوغان برای توان راه رفتن به دو دست(بخوانید دو پای دیگر!) نیز محتاج گشتە است. او با این دستانش به قمار خطرناکی بین روسیه و آمریکا و دیگر قدرتها روی آوردە که در صورت تعمیق  بحران منطقه و الزامات جدید منافع کشورهای امپریالیستی (و یا احتمالا موج شورش‌های تودەای)، میتواند اردنگ تاریخ را نصیب اردوغان و دیگر قاتلان همپالگیش بنماید. باید به هوش باشیم؛ در چنین وضعیت بحرانی‌ای، علاوە بر قهرمانی‌ها و تجارب جنگی‌ای که خواهران و برادران رزمنده‌مان در کوردستان رۆژاوا بدست آوردەاند، در عرصەی سیاست و دیپلوماسی نیز یقینا تجاربی کسب نمودەاند که میتواند برای مبارزان چپ و سوسیالیست منطقه الهام‌بخش و رهنمون باشد. با دشمنان بیرحم و همه فن حریفی درگیر هستیم؛ باید همەی فنون را یاد بگیریم.

واقعا اگر وجدان بیدار انسانی دست بالا میداشت و میتوانست برای محاکمەی پاسداران و عاملان و همکاران جنایات صورت گرفته در کوردستان رۆژاوا ـ از اردوغان و خامنەای گرفته تا ترامپ و پوتین و ترزا می و دیگر سران ریز و درشت بساط خونخواری ـ دادگاهی تشکیل دهد، مجازاتی کمتر از سران نازی در نورنبرگ شایستەی آنها بود؟ این‌ها و اسلاف اینها پس از جنگ جهانی دوم تا کنون مسبب آنچنان نسل‌کشی‌ها و جنایات و مصائبی بودەاند که اگر از جنایات نازیها بیشتر نباشد کمتر نیست. بسیار بەجا خواهد بود که بر پیشانی هریک از این سران آدمکش عبارتی که شایستەی آن هستند نوشتە شود تا در آئینەای که همراه با تصویر چند کودک عفرینی در برابرشان نصب شده باشد، این فریاد را بخوانند: جلاد ننگت باد!

 

با تمام خشم خویش

باتمام نفرت دیوانەوار خویش

می‌کشم فریاد:

ای جلاد!

ننگت باد!

……..

بشنو ای جلاد!

می‌خروشد خشم در شیپور،

می‌کوبد غضب بر طبل،

هر طرف سر می‌کشد عصیان

وز درون بستر خونین خشم خلق

زاده میشود طوفان.

 

بشنو ای جلاد!

و مپوشان چهره با دستان خون‌آلود!

می‌شناسندت به صد نقش و نشان مردم.

می‌درخشد زیر برق چکمەهای تو

لکەهای خون دامنگیر.

و به کوه و دشت پیچیدە ست

نام ننگین تو با هر مردەباد  خلق کیفرخواه.

و به جا ماندە ست از خون شهیدان

بر سواد سنگفرش راه

نقش یک فریاد:

ای جلاد!

ننگت باد!

 

(کوتاە شدەی شعری از هوشنگ ابتهاج ـ ه.ا.سایه ـ که در دوران ستمشاهی سرودە شدە و بصورت دستنوشته و مخفیانه بین ما چپها رد و بدل می‌شد)

 

 

شعیب زکریائی   ٢١ مارس ٢٠١٨          نوروز  ١٣٩٧