هر مبارز راه آزادی و عدالتخواهی که اندک آشنائی با تاریخ چند دهەی اخیر ایران داشته و به آرمان خود متعهد مانده باشد میداند که جریان سلطنتطلب، جز عقیم ساختن انقلاب ضد رژیم اسلامی و تکیەزدن مجدد بر….ادامه
ما جمعي از مبارزان صفوف کومه¬له-که طي دهها سال مبارزه عليه رژيمهاي استبدادي و ارتجاعي سلطنتي و اسلامي و در دفاع از منافع کارگران و زحمتکشان، در اشکال وعرصه¬هاي متنوع حركات و جنبش¬هاي انقلابي وتوده¬اي شرکت کرده و توانستهايم تأثيرات و نتايج ايده¬ها وسياست¬هاي گوناگون خود و ديگران در سطح کُردستان، ايران و جهان را شاهد باشيم، به اين باور رسيده¬ايم که براي در پيش¬گرفتن راهي موفقيت¬آميز بسوي آزادي و سوسياليسم، يک بازبيني نقادانه و بنيادين از گذشتة چپ بطور کُلی و کومهله بطور اخص لازم است….ادامه
منظور از چپ اجتماعی، چپ جامعه با گرایش سوسیالیستی است. گرایشی که با فرقه گرائی سوسیالیستی مرز دارد و تلاش میکند تا زمینی عمل کند. گرایشی که به قدرت سیاسی بی توجه نیست، تلاش میکند……ادامه
ادامە مذاکرات با نمایندگان دولت، بحران داخلی ایران
هیأت نمایندگی خلق کرد
جلسە هیأت نمایندگی خلق کرد و هیأت ویژە دولت
حاکمان آتش بس را نقض میکنند!
طرح شش مادەای حزب دموکرات
جنایات بزرگ آنان و اشتباهات ما
قطعنامە هشت مادەای مهاباد
شش روز پس از سقوط رژیم شاە، در روز ٢٨ بهمن ١٣٥٨ از دفتر مهدی بازرگان نخست وزیر در تهران، با منزل ماموستا شیخ عزالدین حسینی در مهاباد تماس گرفتە میشود. اطلاع میدهند کە هیأتی از نمایندگان دولت بە ریاست داریوش فروهر برای دیدار با نمایندگان کردستان بە مهاباد میآیند. داریوش فروهر یکراست بە دیدار ماموستا شیخ عزالدین میرود و صحبتهای اولیە شروع میشود.
در این هنگام هنوز نە حزب دموکرات و نە کومەلە و یا سازمانهای سیاسی دیگر دفتر نمایندگان علنی در شهر نداشتند. برای تدارک دیدار با نمایندگان دولت، شیخ عزالدین کە رئیس شورای انقلاب شهر مهاباد بود، سفارش میکند با شورای شهرهای مختلف کردستان تماس گرفتە شدە و از آنها بخواهند نمایندگان خود را در اسرع وقت بە مهاباد بفرستند. غروب روز بعد جمع کثیری از شهرهای کردستان در منزل شخصیت شناختە شدە و معتمد شهر مهاباد رحیم خرازی گرد هم آمدند. در این جمع گروهی انتخاب شدند کە نگارش و تنظیم خواستهای مردم را برعهدە گرفتند.
دیروقت شب ٢٩ بهمن قطعنامەای حاوی درخواستهای مردم کردستان از جانب نمایندگان مردم تسلیم هیأت دولت شد کە بە قطعنامە هشت مادەای مهاباد شهرت پیدا میکند. در مادە هفتم این قطعنامە آمدە است:
٧- همه نمایندگان حاضر که نماینده شهرستانهای کردنشین هستند، اعلام میدارند که حضرت آیت الله سید عزالدین حسینی، صلاحیت دارند در رأس هر هیاتی قرار بگیرند و از طرف خلق کرد با دولت مرکزی مذاکره نمایند و دستگاه رهبری انقلاب و دولت موقت را از مذاکره و تماس با عناصر ارتجاعی کرد برحذر میدارند.[i]
تنظیم کنندگان این قطعنامە عبارت بودند از ماموستا شیخ عزالدین حسینی، دکتر عبدالرحمن قاسملو، غنی بلوریان، صلاح الدین مهتدی، فوأد مصطفی سلطانی، شیخ جلال حسینی، سنار مامدی. من در مورد جزئیات این جلسە، تدوین قطعنامە و پیآمدهای آن در سال ٢٠١٥ مقالە مفصلی نوشتەام کە در این سایت قابل دسترسی است.[ii]
با سقوط رژیم شاە و بە دنبال قیام شکوهمند ایران، مردم کردستان چشم بە راە پایان یافتن ستم ملی و تحقق یافتن خواستەهایی بودند کە در روزهای قیام در تمامی شهرهای کردستان با فریاد بلند مطرح کردەبودند. متأسفانە چنین نشد!
نوروز خونین سنندج
غروب روز ٢٧ اسفند ١٣٥٧ نیروهای مرتجع با حمایت فرماندە پادگان سنندج جنگی را بر مردم این شهر تحمیل کردند کە بە نوروز خونین سنندج شهرت یافت. بە مدت سە روز شهر سنندج در وضعیت بسیار بدی قرار گرفت. مطابق آمار بیمارستان شهر در این مدت ٩٩ نفر جان خود را از دست دادند.
تلاشهای شورای انقلاب سنندج برای آرام کردن اوضاع و سازمان دادن امور شهر بدون نتیجە ماندە بود. هدف نیروهای وفادار بە رژیم تازە بە قدرت رسیدە جمهوری اسلامی، این بود کە تمام زمام امور و مهار ادارات و نیروهای نظامی و انتظامی شهر را در دست خود قبضە کنند. سخنگوی شورای شهر شخصیت برجستە شهر، صدیق کمانگر بود.
ماموستا شیخ عزالدین تلگرامی برای آیتالە طالقانی فرستاد و در آن نوشت: در حالیکە تمام مردم ایران با شادی و خوشی بە استقبال نوروز رفتەاند، فرزندان شریف ملت کرد بە خاک و خون کشیدە میشوند.
تحمیل این جنگ آنهم اندکی بیش از یکماە پس از سقوط رژیم شاە نشان از آن داشت کە کسانی در تهران و قم، و نیز هواداران آنها در خود کردستان، بدنبال بهانەای بودند تا بر سر راە رسیدن مردم کردستان بە خواستەهایشان مانع تراشی کنند.
برای گفتگو در مورد اوضاع سنندج، هیأت بلند پایەای مرکب از آیتالە طالقانی، آیتالە بهشتی، صدر حاج سیدجوادی (وەزیری ناوخۆ)، هاشمی رفسنجانی و ابوالحسن بنی صدر وارد سنندج شدند. از طرف مردم کردستان هیأتی بە ریاست ماموستا شیخ عزالدین حسینی و با شرکت نمایندگان همە احزاب و سازمانهای سیاسی کردستان با آنان وارد مذاکرە شدند. در این جلسات مشترک احمد مفتی زادە، روحانی هوادار آیتالە خمینی حاضر نشد هیأت کردستان همراهی کند و بطور جداگانە با آنها ملاقات کرد.
در جریان نشست دو هیأت مذاکرە کنندە و درست هنگامیکە حاج سیدجوادی وزیر کشور صحبت میکرد، هواپیماهای جنگندە فانتوم بر فراز شهر سنندج پرواز کردە و دیوار صوتی می شکستند، طوری کە وی دوبار ناچار بە قطع سخنانش شد. وزیر کشور همانجا تلفنگرامی برای قرەنی رئیس ستاد ارتش مخابرە کرد:
“پرواز جتها بر فراز شهر، موجب عصبانیت مردم و قطع مذاکرات ما شد. چە کسی دستور چنین مانورهایی را دادە است؟ از طرف پادگان بسوی مردم تیراندازی و کشتار شدید می کنند. دستور دهید فورا تیراندازی قطع شود!”[iii]
نمایندگان دولت پس از چهار روز دیدار، گفتگو و سخنرانی، بە تهران بازگشتند. در آخرین روز اعلامیەای از سوی کمیتە موقت انقلابی سنندج در مورد چگونگی ادارە امور شهر منتشر شد کە صدر حاج سیدجوادی، ابراهیم یونسی بانە (استاندار جدید کردستان)، احمد مفتیزادە و یوسف اردلان آنرا امضاء کردە بودند.
پس از پایان دیدارها با هیأت اعزامی از تهران، هیأت نمایندگی کردستان اطلاعیەای حاوی خواستهای هشتگانە مردم کردستان با امضای ماموستا شیخ عزالدین حسینی منتشر کرد. تشکیل شورای انقلاب منتخب مردم سنندج یکی از تجارب با ارزش این دوران جنبش کردستان بە حساب میآید.
روز نهم فروردین کردهای مقیم مرکز در نشستی بە ریاست صارم الدین صادق وزیری، ضمن استماع گزارشی در مورد حوادث سنندج، قطعنامەای در پنج مادە صادر کردند. در مادە سوم آمدە بود کە:
٣- ما ضمن تأیید مجدد رهبری آیتالە سید عزالدین حسینی برای مذاکرات هیئتهای نمایندگی کرد با مقامات رسمی، هرنوع تفرقەافکنی افراد فاقد صلاحیت را شدیدا محکوم میکنیم و اعلام میداریم مردم کردستان مدعیان رهبری مذهبی را چون مفتیزادە طرد و محکوم میکنند.[iv]
مسافرت بە تهران و قم
در همان روز نهم فروردین هیأتی هشت نفرە از جانب حزب دموکرات کردستان بە ریاست دکتر قاسملو از تهران و قم دیدار کردە و با خمینی ملاقات کردند. درضمن در تهران نیز نشستهایی با مقامات بلند پایە دولتی داشتند.
روز دهم فروردین رفراندوم جمهوری اسلامی، آری یا نە برگزار شد. مردم کردستان یکصدا از شرکت در آن خودداری کردند. روز ١٩ اردیبهشت، دکتر قاسملو یکبار دیگر بە قم سفر کرد و بە دیدار خمینی رفت.
بنا بە درخواست وزیر کشور، ماموستا شیخ عزالدین حسینی روز ٢٤ اردیبهشت برای سفری چند روزە و دیدار با مقامات رسمی بە تهران و قم سفر کردند. مضمون صحبتهای ماموستا و حزب دموکرات این بود کە بە خواستهای برحق مردم کردستان یعنی خودمختاری در چهارچوب ایران پاسخ مثبت دادە شود. روحانیونی کە ماموستا شیخ عزالدین را در سفر قم همراهی کردند، از خمینی درخواست کردند کە در قانون اساسی ایران ‘اسلام دین رسمی کشور’ باشد و نە فقط مذهب شیعە اثناعشری.
دستگاههای خبری ایران در مورد سفر ماموستا شیخ عزالدین بە تهران و قم سکوت اختیار کردە بودند. در سراسر کردستان صدها هزار نفر برای ابراز انزجار و اعتراض بە رادیو و تلویزیون دولتی راهپیمایی کردند. در این زمینە ماموستا در مصاحبەای با روزنامە آیندگان چنین گفت:
رادیو و تلویزیون ملاقات کلیمیها را با امام منتشر میکنند و از آن فیلمبرداری می شود ولی وقتی کە دولت از ما دعوت کردە، یک هیأت روحانی عالی رتبە کە همە از روحانیون برجستە هستند کە با من بە تهران آمدەاند، . . . سکوت میکنند.[v]
ماموستا شیخ عزالدین با هواپیما بە سنندج و از آنجا با ماشین رهسپار مهاباد شد. در سنندج و سپس در شهرهای سر راە دهها هزار نفر استقبال گرمی از ایشان کردند طوری کە روزنامەها خبر و گزارشهای آنرا وسیعا منعکس کردند.
در طول بهار و تابستان آن سال دیدار و گفتگوی مسئولان ایران، نشریات و رسانەها با ماموستا و احزاب و سازمانهای کردستان ادامە داشت. رهبران کردستان مرتبا تأکید میکردند کە تنها از طریق آشتی و با گفتگو میتوان راە حل مناسبی برای مسائل کردستان جستجو کرد.
روز اول تیرماە ١٣٥٨ ماموستا شیخ عزالدین تلگرامی برای خمینی مخابرە کرد کە در آن از جملە نوشت:
آیا تشدید خصومت و خشونت در منطقە بە نفع مردم است یا بە نفع دشمنان…// سیاست تحویل پول و اسلحە بە عدەای از عوامل دست نشاندە و تشویق و تحریک آنها … شیوەی آشنا و مرسوم حکومت طاغوتی در کردستان بودە است و اگر خدای نخواستە برخی از عناصر ضد خلقی و ضد کردی بخواهند بدون موافقت رهبری انقلاب این سیاست را دوبارە آزمایش کنند،..// نقشەای شوم خواهد بود کە بە ضرر انقلاب اسلامی ایران و بە ضرر امنیت تمام مردم خواهد بود.”[vi]
‘جمعیت کردهای مقیم مرکز’، در بیانیەای هشدار دادە و در قبال تفسیرهای رادیو تهران موضعگیری کرد. در این بیانیە ضمن اشارە به تفسيرهائی كه در ميانەی اخبار ساعت ١٤ روزهای ١٧ و ١٩ تيرماه پخش شده، آمدە است:
” …// از دولت موقت انقلاب اسلامی میخواهيم تا از ايراد اتهام نسبت به خلق كرد در رسانههای دولتی و تكرار تهمت ناروای تجزيه طلبی كه فقط در خدمت آزادی، استقلال و تماميت ايران و حفظ دستاوردهای انقلاب است، جلوگيری به عمل آورد. این بە اصطلاح تفسيرهای سياسی گويی از حلقوم مفسرين رستاخيزی يا فرماندهان آريامهری بيرون ميايد…”[vii]
در این ایام بود کە سپاە پاسداران بدون هیچ دلیل و بهانەای تلاش میکردند در شهر مریوان مستقر شدە و کنترل شهر را در دست خود بگیرند. شورای شهر و بویژە فوأد مصطفی سلطانی کوشیدند نمایندگان دولت را اقناع کنند کە اینکار اوضاع آرام مریوان را برهم میزند. شورای شهر هنگامیکە دریافت کە دولت بر اجرای برنامەهای خودش اصرار دارد، برای اجتناب از درگیری مردم مریوان را دعوت کردند شهر را ترک کردە بە اردوگاهی در همان نزدیکی کوچ کنند. بدین ترتیب از امکان بروز هرگونە اصطکاک و برخورد با نیروهای سپاە پاسداران جلوگیری کردند.
روز چهارم مرداد صارم الدین صادق وزیری، حقوقدان و رئیس جمعیت کردهای مقیم مرکز اظهار داشت:
« جای تعجب است، در حالی كه مردم كردستان در همه جا صلح خواهی خود را نشان داده اند، دستگاههای دولتی با تبليغات مغرضانه عليه خلق كرد، زمينه را برای درگيریهای نظامی كه يقينا نه به سود دولت است نه به سود ملت، فراهم می كنند.[viii]
حزب دموکرات نامە سرگشادەای خطاب بە خمینی نوشت کە در صفحە اول نشریات تهران انعکاس پیدا کرد. در این نامە بە تاریخ ١٦ مرداد ١٣٥٨ آمدە است کە تبلیغات علیە حزب دموکرات و خواستهای مشروع خلق کرد در رادیو، تلویزیون و روزنامەها جریان دارد و همزمان ارتش از همە سو راهی پادگانهای شهرهای کردستان شدە است..
تحمیل جنگ بە کردستان
سرانجام جنگ علیە مردم کردستان از اورامانات آغاز گردید. روزنامەها خبر دادند کە حزب دموکرات و نیروهای طالبانی بە شهر پاوە حملە کردەاند. جلال طالبانی تلگرامهایی بە تهران و قم فرستادە، هرگونە دخالت نیروهای خود را تکذیب کرد. صفحات اول روزنامەهای تهران مملو از تیترهای بزرگ اخبار دروغ در مورد کردستان بود.
روز ٢٨ مردادماە خمینی براساس خبری سراپا جعلی فرمانی صادر کرد و تمامی نیروهای مسلح ایران را مکلف کرد کە در اسرع وقت بطرف کردستان حرکت کنند! این فرمان جهاد خمینی سرآغاز جنگی خونین بود کە بە مدت سە ماە تمامی کردستان را فراگرفت. سالها بعد برخی از مسئولان آنزمان رژیم ایران قبول کردند کە عمدا اطلاعات غلط بە خمینی دادەاند! من در سال ٢٠١٩ در این مورد مقالە مفصلی نوشتم و از زوایای مختلفی رویدادهای آن روزها را بررسی کردەام.[ix]
تصویر اعدام جوانان کرد کە در فضای عمومی و در شرایط مختلفی بە فرمان آیتالە خلخالی انجام گرفتە بود، صفحات اول روزنامەها را پوشاندە بود! چند روز بعد خمینی در جلسەای بە شدت بە ماموستا شیخ عزالدین و دکتر قاسملو حملە کرد و گفت حزب دموکرات، حزب شیطان است!
در همان روزهای اول حملە بە کردستان، شهرها یکی پس از دیگری بە اشغال نیروهای مسلح درآمد و رهبران سیاسی کردستان تا مناطق کوهستانی کردستان در مرز بین ایران و عڕاق و نزدیک محل استقرار نیروهای پیشمرگ اتحادیە میهنی کردستان عقب نشستند. نە حزب دموکرات و نە کومەلە هیچکدام خود، مردم و تشکیلاتشان را برای جنگ آمادە نکردە بودند. این جنگ بە مردم کردستان تحمیل شد.
پیشمرگان قهرمان با ارادەایی پولادین مقاومت کردند و مردم شهر و روستاهای کردستان اوج فداکاری و ازخودگذشتگی را بە نمایش گذاشتند. وحشیگری نیروهای رژیم و خلخالی جلاد، مبارزات پیشمرگان و مردم کردستان در روزنامەها و رادیوهای جهان انعکاس وسیعی پیداکردند.
سرآغاز گفتگوها با نمایندگان جمهوری اسلامی در کوە
همزمان با پیروزیهای پیشمرگان و شکست نیروهای مسلح رژیم در نبردها، همچنین با توجە بە مقاومت و مبارزات مردم شهرهای کردستان، ایدە ملاقات و مذاکرە با سازمانهای سیاسی کردستان در دستور روز قرار میگیرد. بنا بر گزارش روزنامەهای تهران، تنها در روز ١٦ مهرماە در جادە سردشت بە بانە حداقل ٣٢ تن از پاسداران و سربازان کشتە، حدود ٧٠ نفر زخمی و یا ناپدید شدند. تیتر بزرگ صفحە اول روزنامە اطلاعات روز ١٧ مهرماە ١٣٥٨ این بود: “فاجعە خونین در کردستان”.
در صفحە اول همین روزنامە تیتر دیگری دیدە میشود: “ابر مردان کردستان کجا هستند؟” این عنوان مقالەای است بە قلم علی بابایی و نکات جالبی را مطرح میکند:
“…// روحانی شیعە بە آنجا نفرستید…// دولت و مدیران انقلاب بە همە چیز و همە جا می اندیشند جز کردستان. من با آقای فروهر بە مهاباد رفتە بودیم…// در خدمت آقای نوری در مسجد جامع مهاباد خواستیم شور و احساساتی بنام رهبران انقلاب بوجود آوریم، نشد کە نشد…// شیخ عزالدین همراە هفت هشت نفر از علمای اهل تسنن… بە دعوت وزیر کشور بە تهران آمد…// خبرهای کوچە و پیش پا افتادە کشور با آب و تاب در تلویزیون و رادیو گفتە میشود ولی مهاباد و کردستان نگران است کە چرا این دستگاههای خبری اسمی از هیأت اعزامی آنها نمیبرند! هر بچە مدرسەای را با سلام و صلوات و با هلیکوپتر بە قم میفرستند ولی موقع عزیمت این هیأت مهم هوا خراب میشود و آنها را با یک مینیبوس بدیدار رهبر انقلاب اعزام میدارند!”[x]
این مطلب، نظر و دیدگاە ویژەای را در میان روشنفکران و ای بسا در میان افرادی نزدیک بە حکومت منعکس میکند. جنب و جوش سیاسی برای برقراری ارتباط با رهبران جنبش کردستان از چند جهت شروع شدە بود. ابتدا داریوش فروهر وزیر کار و چند نفر دیگر را بە شهرهای کردستان فرستادند کە میخواستند با ‘مردم کردستان’ گفتگو کنند. بە هر شهری کە میرفتند یک جواب دریافت میکردند. “رهبران ما در کوە هستند، بروید با آنان مذاکرە کنید”!
از سوی دیگر در همان نخستین روزهایی کە همە نیروهای سیاسی از شهرها خارج شدە بودند، تلاشهایی برای تشکیل یک ‘شورای همکاری مقاومت کردستان’ انجام گرفت. دفتر ماموستا شیخ عزالدین از حزب دمکرات، کومەلە و شاخه کردستان سازمان چریکها دعوت کرد تا بر روی یک پلاتفرم مشترک بە توافق برسند. روایتهای متفاوتی از محتوای این جلسە شدە است کە در غیاب بودن آرشیو نشریات و صورتجلسات آن نمیتوان تصویر درستی از علت عدم موفقیت آن بدست داد.
در این میان جلال طالبانی نامەهایی برای رهبران ایران نوشتە و از آنها خواست درب مذاکرە با نیروهای سیاسی کردستان را بگشایند:
روز ١٥ مهرماە داریوش فروهر بە سردشت آمد و در روستای نیشکولان با مام جلال و تعدادی از اعضای اپوزیسیون عرب عراقی دیدار کرد. مام جلال قبل از این دیدار با قاسملو، شیخ عزالدین و کومەلە مشورت کردە بود. چند افسر عالرتبە و یک نمایندە خمینی، در این سفر فروهر را همراهی میکردند.[xi]
شش روز بعد یعنی ٢١ مهرماە نمایندە نخست وزیر ایران، صادق زیباکلام وارد مهاباد شد و روزنامەها خبر ‘ربودن’ وی توسط حزب دموکرات را اعلام کردند. معلوم شد زیباکلام قبل از اینکە ‘ربودە شود’ در مصاحبەای با روزنامە اطلاعات، از موضع دولت انتقاد کردە و معتقد است کە باید برای مسئلە کردستان بە دنبال یک راە حل سیاسی بود.
هنگامیکە نخستین تماسها با ماموستا شیخ عزالدین حسینی برای گفتگو برقرار شد، ایشان دو تن از مشاوران خود، ملا عمر عصری و ملا محمد عباسی را برای هماهنگ کردن تلاشهای آشتی جویانە بە منظور انجام مذاکرات مشترک با دولت، نزد حزب دموکرات فرستاد. این تماس با کومەلە و سازمان کردستان چریکهای فدایی نیز برقرار شد و آنها موافقت خود را اعلام کردند. اما دکتر قاسملو اظهار داشت کە ما از طریق صادق زیباکلام درخواستهایمان را بە دولت ارائە دادەایم و چون منتظر دریافت جواب هستیم در این نشست شرکت نمیکنیم.
در نتیجە این میانجیگری جلال طالبانی بود کە روزهای ٢٦ و ٢٧ مهرماە در روستای بنوخلف در منطقە سردشت دیداری میان ماموستا شیخ عزالدین و داریوش فروهر انجام گرفت. فروهر اعلام کرد بە شرط اینکە کردها اعلان آتش بس کنند، مذاکرات مخفی باشد و بە خمینی توهین نشود، آنها حاضر هستند با نمایندگان کردها مذاکرە کنند. درخواستهای شیخ عزالدین این بود کە مذاکرات علنی باشد، همە نیروهای فعال در جنبش کردستان حضور داشتە باشند و زندانیان سیاسی آزاد شوند.
در مورد آتش بس ماموستا شیخ عزالدین توضیح دادند کە این سازمانهای سیاسی دارای نیروی پیشمرگ هستند کە باید تصمیم بگیرند. با خروج پاسداران از کردستان، بازگشت نیروهای ارتش بە پادگانها و پایان دادن بە حملە بە شهرها و روستاهای کردستان، جنگ بە خودی خود پایان مییابد. هیأت نمایندگی کردها بە ریاست شیخ عزالدین مفاد قطعنامەهای هشت مادەای مهاباد و سپس سنندج را یادآوری کردند کە دربرگیرندە خواستهای اصلی مردم کردستان هستند.[xii]
بعد از پایان مذاکرات در بنوخلف متوجە شدیم کە فروهر در حاشیە این نشست، با لحنی ملایم از ماموستا میخواهد تا سفری بە قم بکنند! حتی بە ایشان میگوید کە فرصتی خواهد بود تا برای معاینە و معالجات پزشکی بە دکتر متخصص مراجعە کنید! هم مام جلال و همراهان شیخ عزالدین پاسخ میدهند کە خوشبختانە ماموستا در سلامت کامل بسر میبرند و دلیلی برای انجام چنین سفری نمی بینند![xiii]
خبر این دیدار ماموستا و داریوش فروهر هم در روزنامەهای تهران و هم در رادیوهای خارجی انعکاس زیادی داشت. بدنبال این دیدار بود کە دفتر سیاسی حزب دموکرات بیانیەای صادر کرد:
“رادیوهای خارج از کشور اعلام داشتەاند کە هم اکنون مذاکرات میان نمایندگان خلق کرد و دولت مرکزی جریان دارد و بە همین دلیل آتش بس اعلام شدە است. ما در اینجا اعلام میداریم کە هیچگونە جلسە و مذاکرەای میان نمایندگان حزب دموکرات و دولت انجام نگرفتە و در هیچ ناحیەای از کردستان…// آتش بس نشدە است…// نباید پیشمرگەهای فداکار ما لحظەای از مبارزە مسلحانە غافل گردند!”[xiv]
پس از مذاکرات ماموستا با داریوش فروهر در روستای بنوخلف، کومەلە جزوەای بە زبان فارسی تحت عنوان “ما و مذاکرات” منتشر کرد کە انعکاس گستردەای داشت. در این بیانیە، کومەلە ضمن تحلیل اوضاع کردستان و افشای شایعە پراکنی دستگاههای خبری دولت مبنی بر اعلام آتش بس از سوی شیخ عزالدین حسینی، نظرات سازمان را در مورد مذاکرات بیان میکند. کومەلە مسئلە حقوق ملی تمام خلقهای ایران را با مسئلە کردستان پیوند میدهد. درعین حال از مذاکرە بعنوان وسیلەای برای اعتلای مبارزە طبقە کارگر و تسهیل شرایط انقلاب دموکراتیک ایران برهبری طبقە کارگر یاد میکند. در بیانیە همچنین آمدە است کە:
‘ما از متن پیشنهادی شیخ عزالدین حسینی بە هیئت مذاکرە کنندە دولت کە در روز ٢٧/٧/١٣٥٨ بە آقای داریوش فروهر ارائە دادە شدە است، پشتیبانی می کنیم.’
در مورد آتش بس، بیانیە چنین میگوید:
‘قبول مذاکرە بهیچ وجە بە معنای قبول آتش بس نیست و ما در اینجا نمونە ویتنام را در نظر میگیریم…’[xv]
منظور کومەلە مذاکراتی بود کە در پاریس میان نمایندگان دولتهای ویتنام و آمریکا در جریان بود در حالیکە جنگ در جبهەها همچنان ادامە داشت!
***
طی روزهای بعداز مذاکرات بنوخلف با داریوش فروهر، همە جریانات سیاسی، ماموستا شیخ عزالدین، حزب دموکرات، کومەلە و شاخە کردستان سازمان چریکها در تکاپوی تشکیل یک هیأت نمایندگی از جانب مردم کردستان بودند. حزب دموکرات ادعا میکرد کە حزب اصلی و رهبر جنبش کردستان است و در نتیجە باید آنان در رأس گفتوگوها با دولت قرار گیرند، شیخ عزالدین هم میتواند با آنان همراهی کند و ضرورتی برای شرکت دیگر سازمانها در مذاکرات وجود ندارد.
ماموستا تصمیم گرفت بە دیدار دفتر سیاسی حزب دموکرات و دکتر قاسملو برود تا در این زمینە با آنان گفتوکند. من و چند تن از اعضای دفتر ایشان در این سفر کە در همان مناطق مرزی کردستان و در محلی بنام ‘ئاشی پشکاوی’ بود، ایشان را همراهی می کردیم. پیشتر هم چند بار دکتر قاسملو و اعضای رهبری حزب بە ‘شینی’ محل استقرار چادرهای ماموستا و دفتر ایشان آمدە بودند. هنگامیکە ما بە ‘ئاشی پشکاوی’ رسیدیم نویسندە و خبرنگار فرانسوی کریس کوچارا هنوز آنجا بود. وی قبلا نزد ماموستا آمدە بود و عکسهای زیادی از آن سفر وی بە جای ماندە است.
چند روز بعد من و فاتح شیخالاسلامی از جانب ماموستا برای پیگیری مذاکرات مجددا بە دیدار دفتر سیاسی حزب دموکرات رفتیم. گفتگوها حول چگونگی تشکیل هیأت نمایندگی کردستان برای انجام مذاکرات با نمایندگان دولت و نوع شرکت و نقش نیروهای مختلف در آن دور میزد. شب را در آنجا ماندیم و میهمان انتشارات حزب بودیم کە شاعر برجستە کرد هیمن بە همراە علی حسنیانی شاعر و دوست قدیمی کاک فاتح در آنجا بودند.
ادامە مذاکرات با نمایندگان دولت و اوضاع نابسامان ایران
در ایران، اوضاع سیاسی بسیار دشوار شدە و اختلافات داخلی میان جناحهای درون رژیم هرچە بیشتر برجستە میشد. نخست وزیر مهدی بازرگان کە از همە سو زیر فشار بود، روز ١٥ مهرماە دست از کار کشید.
اتفاق مهم و غیرمنتظرە در آنروزهای ایران اشغال سفارت آمریکا و بە گروگان گرفتن تمامی کارمندان آن بود. روز ١٣ آبان ‘دانشجویان پیرو خط امام’ بە سفارت حملە کردند و نیروهای انتظامی نە فقط مانع آنان نشدند، بلکە راە را برای آنان هموار هم کردند. این رویداد در زمان جیمی کارتر رئیس جمهور دموکرات آمریکا رویداد و هدف اعلام شدە آن فشار بر آمریکا برای برگرداندن شاە بە ایران بود!
اشغال سفارت در کشمکشهای داخلی جناحهای رقیب نقش مهمی ایفا کردە چند جریان توانستند از آن برای استحکام پایەهای قدرت خود استفادە کنند. جریاناتی هم در جناح چپ، بویژە حامیان شوروی در ایران، این اقدام را حرکتی ضدامپریالیستی، و درنتیجە مترقی ارزیابی کردە و بە حمایت گستردە از گروگانگیرها پرداختند.
تظاهرات وسیع روز عید قربان و نقش ماموستا شیخ عزالدین حسینی
بە مناسبت عید قربان، روز سوم آبان یعنی یک هفتە ماندە بە عید، ماموستا پیام ویژەای خطاب بە مردم کردستان صادر کرد. در این پیام از مردم کردستان خواستند تا روز عید قربان یعنی دهم آبان را تبدیل بە روز تجلیل از جانباختگان جنبش کردستان کردە و راهپمائیهای بزرگی ترتیب دهند.
اطلاعیە ماموستا شیخ عزالدین از طرف فعالین مدنی، سازمانهای کومەلە، چریکهای فدایی، پیکار و برخی دیگر در سراسر کردستان پخش شد. بعلاوە، رادیو مونت کارلو بە زبان عربی و بخش فارسی بیبیسی و رادیو اسرائیل خبر آنرا پوشش دادند. روز عید قربان تبدیل بە روز اعلام همبستگی و اتحاد مردم کردستان شد. در همە شهرها، شهرکها و روستاهای بزرگ، کردستان مردم بە پیشواز این درخواست ماموستا آمدە، راهپیمایی و میتینگهای بزرگی برگزار کردند کە طی آن یاد جانباختگان جنبش را گرامی داشتند. این حرکت بزرگ یکبار دیگر جایگاە ویژە ماموستا شیخ عزالدین در میان مردم کردستان را نشان داد و اینکە چگونە ایشان را بعنوان پیشاهنگ و رهبر معنوی خود دانستە و هموارە آمادە اسقبال از فراخوانهای وی هستند.
در همان روز ١٠ آبان یک ستون از نیروهای ویژە ارتش کە از سردشت عازم تهران بود، در نزدیکی شهر بانە بە یک ماشین حاوی سرنشینان مدنی تیراندازی کردند کە در نتیجە دو نفر کشتە و هفت نفر زخمی شدند.[xvi] سرنشینان این ماشین اهالی روستاهای اطراف بودند کە برای شرکت در راهپیمائی روز عید قربان عازم بانە بودند. پس از این حادثە، یک دستە از پیشمرگان شیخ جلال حسینی بە ستون ارتشی حملە کردند و جنگ سختی درگرفت. بە نوشتە روزنامە کیهان از ٧٢ نفر تنها هفت نفر توانستند از میدان معرکە خلاصی یابند. ٥٢ نفر کشتە و بقیە مجروح و یا اسیر شدند.[xvii] حداقل ٢٥ ماشین ارتشی درهم شکستە شدە در مسیر جادە بانە بە سردشت و بانە بە سقز برجای ماندە بودند. در ادامە درگیریها پیشمرگان کومەلە و حزب دموکرات هم وارد جنگ شدە و ضربە سنگینی بە نیروهای دولتی وارد کردند.[xviii]
از سوی دیگر روز سوم آبان خبری در روزنامەها پخش شد مبنی بر تشکیل “هیأت ویژە دولت برای حل مسائل کردستان”. سە تن از وزرای کابینە یعنی داریوش فروهر، هاشم صباغیان و عزتالە سحابی, اعضای این هیأت را تشکیل می دادند.
بنا بە گفتە کریم حیسامی، عضو کمیتە مرکزی حزب دموکرات، روز ١٢ آبان نمایندگان دولت (فروهر، صباغیان و سحابی) وارد مهاباد شدە و خواستار آن شدە بودند کە با آنان دیداری انجام دهند. حسامی مینویسد کە من و آقای غنی بلوریان کە چند روزی بود بە شهر برگشتە بود، نزد آنان رفتە، بە گفتگو پرداختیم.[xix] حسامی تنها از خود و غنی بلوریان نام می برد، اما در مورد همین دیدار، عزیز ماملی (مشاور دکتر قاسملو) اظهار میدارد کە وی و هیمن شاعر نامدار کرد نیز در آن نشست حضور داشتە و حتی صحبت از پیش آمدن یک جدال لفظی بین خود و هاشم صباغیان میکند.[xx]
بە منظور تلاش برای نهایی کردن گفتگوهای مربوط بە تشکیل هیأت نمایندگی کردستان، ماموستا شیخ عزالدین بە همراە ملا عمر عصری از مشاوران و اعضای دفتر خویش بە دیدار دکتر قاسملو و دفتر سیاسی حزب دموکرات رفتند. ملا عمر عصری نقل میکند کە تمام تلاش ماموستا این بود تا حزب دموکرات را راضی کند کە بە همراە دیگر سازمانهای سیاسی در مذاکراە با نمایندگان دولت شرکت کنند.
میانجیگری جلال طالبانی ادامە داشت. وی همچنان درصدد انجام گفتگوهای بیشتری با نمایندگان دولت بود و در این زمینە با داریوش فروهر توافق کردە بود تا یکبار دیگر با نمایندگان مردم کردستان مذاکرە کنند. متأسفانە حزب دموکرات حاضر نشد در این جلسات شرکت کند. صبح روز ١٨ آبانماە ١٣٥٨ ما بە همراە ماموستا شیخ عزالدین از محل استقرار خود بە سوی روستای بیوران در منطقە سردشت راە افتادیم. نمایندگان کومەلە و سازمان کردستان چریکهای فدایی نیز همراە ما بودند.
در آن روز ما یعنی، ملا عمر عصری، ملا محمد عباسی، صلاحالدین مهتدی، فاتح شیخالاسلامی، ملا رحمان شکاک، عزیز رضائی و من همراهان ماموستا را تشکیل میدادیم. نمایندگان کومەلە سید ابراهیم علیزادە و یوسف اردلان، و نمایندگان چریکها محمدامین شیرخانی و رفیق ممد (بهزاد کریمی، اهل آذربایجان کە زبان کردی را خوب صحبت میکرد) بودند. تعدادی از پیشمرگان کومەلە و دفتر ماموستا نیز مارا همرای می کردند. در کورە راههای پیچ در پیچ و کوهستانی میان ‘توژەلە’ و بیوران، قاطری کە یوسف اردلان بر آن سوار بود (وی بخاطر درد پاهایش نمیتوانست زیاد پای پیادە راە برود)، سرخورد و بطرف درە غلطید. کاک یوسف خوشبختانە با مهارت و در موقعی مناسب خود را از بالای قاطر پائین انداخت و باوجود داشتن درد، جراحات زیادی برنداشت.
وقتیکە بە روستای بیوران رسیدیم، چون تعدادمان زیاد بود، افراد زیادی در مسجد روستا مستقر شدیم کە ضمن استراحت صبحانە را هم آنجا خوردیم. ماموستا و چند نفری میهمان خانە یکی از اهالی متمول روستا شدند. ماموستا دنبال من فرستادە بودند و وقتی کە رفتم کاغذی بە دستم داد و گفت این نوشتە را کە حاوی خواستەهای ما از دولت است دیشب دیروقت آمادە شد، باید مروری بکنیم.[xxi] گفتند آخرین متن بە تأخیر افتاد و مایلم دوبارە بە موارد نوشتە شدە در آن نظری بیاندازیم. من کە متن را نخواندە بودم، شروع بە خواندن کردم. مادە سوم آن با این جملە شروع میشد: “انحلال مجلس خبرگان”! گفتم ماموستا این لحن آشتی جویانە نیست و ای بسا ستیزەطلبانە تلقی میشود. هر روز از رادیو تهران خبر نشستها و مصوبات مجلس خبرگان را می شنویم. چگونە ما نمایندگان کرد میتوانیم درخواست انحلال چنین مجلسی را بکنیم؟
خود ماموستا هم از ویرایش این بند ناراضی بود و گفت با نظرت موافقم و لازم است با دیگران هم مشورت کنیم و متن دیگری بنویسیم، ولی این متن تایپ شدە است! گفتم من امروز صبح هنگامیکە می خواستیم راە بیفتیم، فکر کردم شاید نوشتن مطلبی رسمی ضرورت پیدا کند و بە همین خاطر بر روی یکی از قاطرها ماشین تحریر را نیز بارکردم! من متنی پیشنهادی برای مادە مورد نظر را دوبارە نوشتم کە ماموستا آنرا پسندیدند و سپس بە مسجد نزد بقیە هیأت برگشتم.
پس از بحث و گفتگو پیرامون جملات مختلف آن مادە و در نظرگرفتن پیشنهاداتی برای تغییراتی اندک، همە آنرا تصویب کردند. شخصی کە معلوم بود پیشنهاد دهندە اولیە آن مادە بود، از انجام این تغییرات چندان راضی بنظر نمی رسید! متن نهایی را نزد ماموستا بردم و ایشان هم موافقت خود را با آن اعلام کردند. در اینجا من متن کامل درخواستها را مجددا تایپ کردم و ماموستا نیز آنرا امضاء کردند. این در واقع متن خواستەهای رسمی هیأت مذاکرە کنندە کردستان برای تسلیم بە نمایندگان دولت بود.
بعدازظهر آن روز نمایندگان دولت و همچنین مام جلال وارد شدند و جلسات رسمی شروع شد. یک نیروی مجهز و کارآمد از پیشمرگان اتحادیە میهنی کردستان در اطراف روستا مستقر شدە و امنیت آنجا را برعهدە داشتند.
از طرف دولت حاضران عبارت بودند از سە وزیر یعنی داریوش فروهر، هاشم صباغیان، عزتالە سحابی، شخصی کە معلوم بود نمایندە خمینی است و احمد قاضی ( کە هرچند عضو حزب دموکرات بود، نە بە عنوان نمایندە ولی بە همراە هیأت از تهران آمدە بود). جلال طالبانی هم حضور داشت. صحبتهای گوناگونی بە میان آمد و نمایندگان هر دو طرف از گوشە و زوایای مختلفی بە صحبت پیرامون خواستەهای مردم کردستان، مطالبات و همچنین مواضع و نظرات دولت پرداختند.
فروهر میگفت بە خدمت امام خمینی رفتەام و بە من اطمینان دادە و میدانم کە می خواهد راە حلی برای مسئلە کردستان بیابیم. حالا، شما اگر آتش بس اعلام کنید، این نشانە خیلی خوبی خواهد بود و بە پیشرفت مذاکرات کمک خواهد کرد. صلاح مهتدی، یکی از اعضای هیأت ما کە فعالانە در بحث شرکت داشت، تلاش کرد با ملایمت کامل توضیح دهد کە ما در خانە خودمان بودیم و این ارتش و سپاە پاسداران بودند کە کردستان را مورد حملە قرار دادند و آتش را شروع کردند. ماموستا شیخ عزالدین هم میگفت کردها در مقابل حملات نیروهای دولتی تنها مقاومت کردەاند و این پیشمرگان نبودند کە جنگ را شروع کردند، بلکە جنگ بر ما تحمیل شد. در واقع همە میخواستند بگویند کە اگر دولت آتش بس اعلام کند، مسئلە حل است و جنگ فورا متوقف میشود.
داریوش فروهر پافشاری میکرد و میگفت کە شما باید فورا آتش بس اعلام کنید! در اینجا کاک صلاح گفت شما کە میفرمائید امام تمایل دارند مسئلە را از راە سیاسی حل کنند، خوب کافی است خود ایشان فرمانی خطاب بە نیروهای مسلح صادر کنند تا جنگ فورا متوقف شود. این سخنان بە مذاق آقای فروهر خوش نیامد و تون صدایش را بلند کرد! در اینجا صلاحالدین مهتدی بدون گفتن حتی یک کلمە از جایش بلند شد و اتاق را ترک کرد.
سکوتی بر جلسە حکمفرما شد و مدتی کسی چیزی نگفت. در اینجا من گفتم آقای فروهر تجربە زیادی از این نوع مذاکرات ندارم، ولی میدانم کە مهم است حرمت جلسە را نگاه داشت. این شیوە سخن گفتن جنابعالی در مقابل آقای مهتدی شایستە نیست آنهم در چنین جلسەای و در حضور جناب ماموستا شیخ عزالدین. پس از آن مدتی در مورد بقیە موضوعات صحبت شد و ماموستا درخواستهای هیأت را کە امضاء کردە بودند، تسلیم داریوش فروهر کردند.
متن خواستەهایی کە بە هیأت ویژە دولت تسلیم شد:
١- خلق کرد خواستار خودمختاری کامل سیاسی و اقتصادی و فرهنگی در چهارچوب ایران است، کە جزئیات آن در قطعنامە ٨ مادەای مهاباد و سنندج ذکر گردیدە است.
٢ – خلق کرد خواستار برقراری کلیە آزادیهای مندرج در منشور ملل متحد و اعلامیە جهانی حقوق بشر از جملە آزادی مذهب، مرام، کار، اقامت، بیان، قلم، احزاب و برابری کامل حقوق زنان و مردان می باشد.
٣ – تشکیل مجلس خبرگان بجای مجلس مؤسسان مورد اعتراض خلق کرد و دیگر خلقها و مراجع مترقی بودە است. همچنین بە دلیل عدم حضور نمایندگان خلق کرد و دیگر خلقهای ایران در این مجلس، خواستار انجام انتخابت آزاد برای تشکیل مجلس مؤسسان و تدوین قانون اساسی مطابق با اصول دموکراسی و روح شریعت اسلامی می باشیم.
برای ایجاد فضای مناسب جهت تحقق خواستەهای اساسی بالا اقدامات فوری زیر ضروری است:
آزادی عمل کلیە احزاب و سازمانهای سیاسی و مطبوعات مترقی و اعادە حیثیت از آنها.
اخراج سپاە پاسداران و تخلیە پاسگاهها و خلع سلاح مزدوران محلی.
آزادی فوری تمام زندانیان و محکومین سیاسی و لغو تبعید و انتقال آنان.
توقف کلیە نقل و انتقالات نظامی در کردستان تا تحقق خواستەهای اساسی خلق کرد.
خودداری دولت و هیأت حاکمە از تحویل سلاح بە مرتجعین.
برقراری دادگاە آزاد و علنی برای رسیدگی بە جنایات جنگی عاملین کشتار و محاکمات غیرقانونی علیە خلق کرد.
تجلیل از شهدای کردستان و جبران خسارات مادی و معنوی واردە بر خلق کرد در اثنای جنگ تحمیلی.
در کلیە مذاکرات پیرامون حقوق ملی خلق کرد و حل مسئلە کردستان، کلیە مفاد قطعنامەهای ٨ مادەای مهاباد و سنندج دقیقا باید مراعات شود.
مسئولیت امنیت محل برگزاری مذاکرات در روستای بیوران، برعهدە پیشمرگان اتحادیە میهنی کردستان بود. در یکی از جلسات، فرماندە پیشمرگان بە سرعت خود را بە جلال طالبانی رساندە و بە وی خبر دادە بود کە نشانەهایی مبنی بر تلاش برای برهم زدن جلسات از سوی ارتش دیدە میشود. مام جلال قاطعانە جواب میدهد کە بە محض مشاهدە چنین حرکتی، شما هم فورا جواب لازم را بدهید!
مذاکرات قبل از ظهر روز شنبە ١٩ آبانماە پایان یافت و نمایندگان دولت بە سردشت برگشتند. ما هم در مسجد روستای بیوران، همراە با پیشمرگان و بقیە دوستانی کە در جلسات شرکت نکردە بودند، همگی گردهم آمدیم تا جمع بندی خودمان از این مذاکرات را ارائە دهیم. مام جلال از نتایج نشست ابراز رضایت کرد و در مورد ترک جلسە از جانب صلاحالدین مهتدی صحبت کرد و رو بە من گفت، چە خوب جواب فروهر را دادی! آنگاە چند تن دیگر از حاضرین نظرات خود را ابراز داشتە و در کل نتیجە این نشست مثبت ارزیابی گردید.
وقتیکە بیرون آمدیم، تعدادی خبرنگار و اهالی روستا بیرون مسجد جمع شدە بودند. یکی از خبرنگاران خارجی کە آنجا بود، فردیناند هنر بیشلر نویسندە و روزنامەنگار اطریشی بود. وی کە اطلاعات زیادی در بارە مذاکرات قبلی جمع آوری کردە بود، با ماموستا شیخ عزالدین و مام جلال مصاحبە کرد. آن عکس مشهور مام جلال کە روی یک نردبان نشستە و مشغول نوشتن است را فردیناند آنروز در بیوران برداشت. ضمنا عکسی از ساختمان محل انجام مذاکرات گرفت![xxiii]
این مذاکرات انعکاس وسیعی در روزنامەهای ایران پیدا کرد طوری کە هر دو روزنامە کیهان و اطلاعات تیترهای بزرگی در صفحە اول خود بە این خبر اختصاص دادند: “مذاکرات مهم هیأت اعزامی با سران کردستان در سردشت”، “آتش بس در کردستان نزدیک است”. “نتیجە مذاکرات صلح در کردستان امروز تقدیم امام میشود.”
***
هیأت نمایندگی خلق کرد
مشکل اصلی بر سر راە تشکیل هیأت نمایندگان کرد برای مذاکرە با دولت این بود کە حزب دموکرات میگفت ما نیروی اصلی جنبش هستیم و باید مسئولیت این کار بە ما سپردە شود و شیخ عزالدین نیز همراە ما شرکت کند. در مقابل ماموستا، کومەلە و سازمان چریکها قطعنامە هشت مادەای مهاباد را یادآوری می کردند کە در آن نمایندگان تمام شهرهای کردستان رسما خواستەاند شیخ عزالدین حسینی در رأس هر هیأتی قرار بگیرد کە با دولت وارد مذاکرە می شود. مردم کردستان در گردهمائیها و راهپیمائیهای گستردە و سراسری حمایت خود از این خواستە را اعلام کردەاند. خبر این پشتیبانی مردمی در روزنامەها انعکاس وسیعی داشتە است. وانگهی لازم است بە مبارزات و تلاشهای همە سازمانهای درگیر در جنبش و پیشمرگان آنها ارج گذاشت.
کوشش برای یافتن راەحلی بە منظور برطرف کردن موانع سر راە تشکیل هیأت نمایندگی هرچە فشردەتر ادامە داشت. بە ویژە اینکە پس از تظاهرات و گردهمائیهای وسیع بە مناسبت عید قربان کە پاسخی بسیار روشن و صمیمانە بە فراخوان ماموستا بود، تمایل بیشتری برای رسیدن بە یک توافق در افق دیدە میشد.
در این اثنا هیأتی از شهر مهاباد مرکب از ملا ابوبکر حسنزادە (رئیس اوقاف مهاباد، از شاگردان و دوست نزدیک ماموستا)، مهندس آریا و ملا قسیم سوجە، بعنوان نمایندگان شهر بە روستای بیژوی (منطقە سردشت) نزد ماموستا آمدند.[xxiv] پیغام هیأت مزبور این بود کە مردم کردستان چشم بە راە اتحاد و شرکت همە جریانات سیاسی در یک هیأت مشترک برای مذاکرە با دولت هستند. ماموستا با دقت موضع خودشان را برای آنها توضیح دادە، آمادگی خود را برای تشکیل چنین هیأتی اعلام کردند و اظهار داشتند کە چندین بار در این زمینە با حزب دموکرات گفتگو کردەاند.
این نمایندگان شهر مهاباد با دفتر سیاسی حزب دموکرات نیز دیدار کردند. پیشنهاد از قبل هم معلوم بود. ماموستا میبایست ریاست هیأت را برعهدە داشتە باشند. میماند نقش سە جریان سیاسی دیگر. حزب دموکرات از همان ابتدا خواستار آن بود کە در رأس هیأت قرار گیرد. کومەلە هم خواهان امتیازی هم سنگ با حزب دموکرات بود. تا آنجائیکە بەیاد دارم، سازمان کردستان چریکهای فدایی تنها با عضویت در هیأت راضی بود، شاید بە دلیل اینکە پایگاە آنها در تهران بود و اینکە نقش آنچنان زیادی در جنگ و مقاومت در کردستان ایفا نکردە بودند.
پیام ‘آشتی’ خمینی
خمینی، یعنی همان کسی کە روز ٢٨ مرداد ١٣٥٨ فرمان حملە کلیە نیروهای مسلح ایران بە کردستان را صادر کرد و رهبران کردستان را خائن نامید، سە ماە بعد در روز ٢٦ آبان پیام آشتی برای مردم کردستان فرستاد:
“سڵام بە خواهران و برادران کرد…// اینجانب می دانم که در حکومت موقت هم آنطور که خواست شما و ملت است رسیدگی نشده…// از هیأت ویژه می خواهم که به مذاکرات خود با کمال حسن نیت ادامه دهند، و باشخصیتهای مذهبی و سیاسی و ملی و سایر قشرها تماس بگیرند، تا تأمین خواسته های آنان ـ که خواست ما نیز هست ـ به طور دلخواه بشود!”[xxv]
همزمان جلسات و گفتگوهای چهار جانبە برای تشکیل هیأت نماینگی خلق کرد وارد آخرین مراحل خود شدە بود. تلاشهای خستگی ناپذیر و دوراندیشانە ماموستا شیخ عزالدین، حمایت مردم شهرهای کردستان و همکاری نیروهای سیاسی درگیر در جنبش کردستان سرانجام بە ثمر نشست. روز ٢٨ آبان طی انتشار اطلاعیەای، تشکیل ‘هیأت نمایندگی خلق کرد’ بە اطلاع همگان رسید:
توافقنامە
دراین شرایط حساس تاریخی که مردم کردستان یکپارچه پشتیبانی و حمایت خود را از مبارزات برحق احزاب و سازمانها و شخصیتهای سیاسی و مذهبی ابراز داشتهاند و درنتیجه مقاومت قهرمانانه خلق کرد و پیشمرگان کردستان، دولت به راه حل مسالمت آمیز تمایل نشان میدهد، ما احزاب و گروههای سیاسی و سید عزالدین حسینی، که پرچم مبارزه برای کسب خودمختاری در چهارچوب تمامیت ارضی ایران را به اهتزاز درآوردهایم، برای حل مشکلات اساسی کردستان و بویژه حصول خودمختاری و شرکت در مذاکره با هیت ویژه دولت…// هیاتی بشرح زیر تشکیل [دادەایم] تا درتمام مراحل مذاکرات شرکت نمایند:
سید عزالدین حسینی – رئیس هیات نمایندگی،
حزب دموکرات کردستان ایران – سخنگوی هیات
سازمان انقلابی زحمتکشان کردستان ایران، کومهله – عضو هیات
سازمان چریکهای فدایی خلق ایران، شاخه کردستان – عضو هیات
مسلما پيش ازاغازمذاکرات هيئت مزبور، چهارچوب خواستهای خلق کرد و خطوط اصلی مذاکرات را تعيين میکند. در جريان مذاکره نمايندگان، هريك از اعضا مذکور حق دارند در چهارچوب تعيين شده مطالبی را که ضروری میدانند طی ياداشت به سخنگو تسليم، تا انرا مطرح نمايند. در هر يك از جلسات مذاکره در موارد مقتضی سخنگو میتواند رشته سخن را به هريك از اعضای هيئت نمايندگی تفويض نمايد…
٢٨ آبان ١٣٥٨
این اقدام نیروهای سیاسی موجب دلگرمی شدە و موجی از شور و شوق در سراسر کردستان ایجاد کرد. بە منظور حمایت از هیأت نمایندگی خلق کرد و برای ابراز همدلی و همبستگی، در همە شهرهای کردستان گردهمائی و راهپیمائیهایی برگزار شد.
در این میان جمعی تحت عنوان ‘کردهای مسلمان’ در مجلس خبرگان در تهران متحصن شدە بودند. آنها بە تفاهم با جریانات سیاسی کردستان اعتراض و ضمن پافشاری بر ‘رهبری امام خمینی’، اعلام کردند کە “در صورت برآوردە نشدن خواستهای شرعیمان بە یک کشور دیگر اسلامی مهاجرت میکنیم”![xxvi] شرکت کنندگان در این تحصن بخشی از هواداران ملا احمد مفتیزادە بودند.
حزب دموکرات کردستان روز چهارم آذر بە نیروهای پیشمرگ خود فرمان آتش بس داد. کومەلە همچنان بر موضع قبلی خود مبنی بر اینکە میتوان بدون آتش بس مذاکرە را بە پیش برد، پافشاری می کرد! اما ماموستا شیخ عزالدین حاضر بود حمایت خود از آتش بس را اعلام کند. از جانب دفتر ماموستا تلاش زیادی بە عمل آمد تا کومەلە را قانع کنند کە اگر می خواهند در مداکرات نقشی داشتە باشند، لازم است آتش بس اعلام کنند. ماموستا هنگامی کە متوجە شد کومەلە تن بە آتش بس نمیدهد، ملا عمر عصری از مشاوران نزدیک خود را نزد رهبری کومەلە فرستاد. پیغام ماموستا صریح و روشن بود، در صورتی کە کومەلە از اعلام آتش بس خودداری کند، دیگر منتظر آنها نمیمانیم و لاجرم آنها مسئول عواقب و پیامدهای احتمالی این موضعگیری خواهند بود. روز بعد کومەلە طی اطلاعیەای بە نیروهای پیشمرگ فرمان آتش بس داد.
بدنبال آن روز ششم آذرماە ماموستا شیخ عزالدین، با انتشار پیامی حمایت خود را از آتش بس اعلام شدە از سوی حزب دموکرات و کومەلە را اعلام کرد. در این اطلاعیە از جملە آمدە بود:
ما هموارە از مذاکرات و راە حل سیاسی برای رفع ستم ملی و مذهبی در کردستان، استقبال کردە و آغاز جنگ و ادامە آنرا تحمیلی دانستە و میدانیم.[xxvii]
بدین ترتیب جنگ در کردستان متوقف شد و مردم امکان آنرا یافتند تا نفس راحتی بکشند. اما آشکار بود در حالیکە این آتش بس از جانب ما کردها با حسن نیت و بە منظور رسیدن بە توافق و پایان دادن بە جنگ بود، رهبران ایران اهداف دیگری را تعقیب می کردند. روند حوادث نشان داد کە آنها از اول تا بە آخر جنگ افروز بودە و جز تسلیم بی قید و شرط از جانب کردها بە چیز دیگری رضایت نمی دادند!
پس از اعلام آتش بس، هیأت نمایندگی خلق کرد، بیانیەای حاوی خواستهای اصلی و هشتگانە مردم کردستان منتشر کردند. برای حمایت از این خواستها و همچنین پشتیبانی از ترکیب هیأت نمایندگی خلق کرد، روز ششم آذرماە در سراسر کردستان راهپیمایی و میتینگهای بزرگی انجام گرفت. مردم کردستان بدین گونە خرسندی و شادمانی خود را از اتحاد و همراهی نیروهای سیاسی ابراز داشتند. متن بیانیە بدین قرار بود:
خلق های مبارز ایران!
خلق مبارز کرد!
در این شرایط حساس تاریخی کە مردم کردستان یکپارچە پشتیبانی و حمایت خود را از مبارزات بر حق احزاب و سازمانها و شخصیت های سیاسی و مذهبی مترقی ابراز داشتەاند و در حالی کە امام خمینی در پیام روز ٢٦ آبان ماە با تأکید بر ضرورت رفع ستم اقتصادی، فرهنگی، ملی و سیاسی از خلق کرد راە را برای حل مسالمت آمیز مشکل کردستان گشودەاند، ما شرکت کنندگان در جنبش حق طلبانە خلق کرد یکبار دیگر خواستەهای اساسی مردم کردسان را مطرح نمودە و آمادگی خود را جهت مذاکرە پیرامون خواستەهای زیر با هیئت ویژە دولت اعلام می داریم:
از عموم مردم مبارز کردستان دعوت می شود روز سەشنبە ٦ آذرماە ١٣٥٨ ساعت ٢ بعدازظهر در سراسر کردستان با شرکت در تظاهرات سراسری پشتیبانی خود را از خواستەهای زیر و نیز از هیئت نمایندگی خلق کرد کە از نمایندگان سازمان های سیاسی کردستان بە ریاست سید عزالدین حسینی تشکیل شدە است، اعلام دارند. همچنین از سازمانها، احزاب و شخصیت های ملی و مذهبی سراسر ایران دعوت می نماییم کە با همە امکاناتی کە در اختیار دارند از خواستەهای عادلانە مردم کردستان پشتیبانی نمایند.
١-خودمختاری کردستان بە رسمیت شناختە شدە و در قانون اساسی درج گردد.
٢- مناطق کردنشین کە در بین چهار استان ایلام، کرمانشاە، کردستان و آذربایجان غربی تقسیم شدە است، بە عنوان یک واحد خودمختار شناختە شود.
٣ – مجلس ملی کردستان از طریق انتخابات آزاد، مستقیم، مخفی و همگانی ساکنان کردستان تشکیل می شود. این مجلس “حکومت خودمختار کردستان” را برای ادارە کلیە امور اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و انتظامی منطقە خودمختار برخواهد گزید.
٤ – “زبان کردی’، زبان رسمی تدریس و مکاتبە در ادارات و مؤسسات کردستان شناختە میشود. پس از سال چهارم ابتدایی، زبان فارسی در کنار زبان کردی در مدارس تدریس می شود و زبان رسمی ادارات در سراسر ایران منجملە کردستان می باشد.
٥ – اختصاص سهم عمومی بودجە کشور بە کردستان بە نحوی باشد کە عقبافتادگی اقتصادی ناشی از ستم ملی را جبران نماید.
٦ – نمایندگان خلق کرد در ادارە امور حکومت مرکزی شرکت دادە شوند.
٧ – کلیە امور مربوط بە سیاست خارجی، دفاع ملی (ارتش)، سیاست پولی و ارزی، بازرگانی خارجی و برنامەهای درازمدت اقتصادی در صلاحیت حکومت مرکزی است و بقیە امور داخلی بە وسیلە ارگان های خودمختار کردستان ادارە می شود.
٨ – آزادی های دموکراتیک از قبیل آزادی بیان، قلم، مطبوعات، اجتماعات و احزاب، آزادی مذهب و عقیدە در سراسر ایران تأمین می گردد.
سید عزالدین حسینی، حزب دموکرات کردستان ایران، سازمان انقلابی زحمتکشان کردستان ایران، سازمان چریکهای فدایی خلق ایران – شاخە کردستان.
در مهاباد، پس از رفت و آمدهای فراوان، بحث و جدل و نشستهای بی پایان چهار جریان کردستان، همچنین ملاقاتهای جانبی داریوش فروهر و چند نمایندە خمینی کە بە کردستان سفر میکردند، تصمیم گرفتە شد کە هیأت مذاکرە کنندە دولت بە کردستان سفر کنند. سرانجام روز ٢٠/٩/١٣٥٨ نخستین جلسە ‘هیأت نمایندگی خلق کرد’ با ‘هیأت حسن نیت کردستان’ در فرمانداری مهاباد برگزار شد.
نمایندگان کردستان عبارت بودند از: ماموستا شیخ عزالدین حسینی، فاتح شیخ الاسلامی و کریم دانشیار (از جانب دفتر ماموستا)، دکتر عبدالرحمن قاسملو، عبدالە حسنزادە، عزیز ماملی، غنی بلوریان، کریم حسامی و احمد قاضی (حزب دموکرات)، عبدالە مهتدی، ابراهیم علیزادە، یوسف اردلان و دکتر جعفر شفیعی (کومەلە) بهروز سلیمانی، محمد امین شیرخانی و انور سلطانی (سازمان چریکهای فدائی خلق).[xxix]
هیأت دولت عبارت بودند از: داریوش فروهر، عزتالە سحابی، هاشم صباغیان، جمشید حقگو استاندار آذربایجان غربی، محمد رشید شکیبا استاندار کردستان، نمایندگان ‘ستاد مشترک ارتش’ تیمسار آذری مشاور نظامی هیأت، تیمسار مالک (ژاندارمری) و تیمسار ساعتساز (شهربانی).
این نشست تنها حدود ٤٥ دقیقە بە طول انجامید. گفتار افتتاحیە را ماموستا شیخ عزالدین قرائت کردند و مختصری در مورد تاریخ ملت کرد، مبارزات و تلاشهای آنان برای رسیدن بە حقوق خویش بیان کردند. ایشان همچنین اظهار داشتند کە کردها مدام خواهان حل آشتی جویانە مشکلات بودە و در طول تاریخ جنگ بر آنها تحمیل شدە است. وی همچنین از شروع این مذاکرات اظهار خوشوقتی کرد.
آنگاە داریوش فروهر اعضای هیأت نمایندگی دولت را معرفی کرد. بدنبال آن ماموستا شیخ عزالدین هم تک تک، اسامی اعضای هیأت نمایندگی خلق کرد و نام سازمان سیاسی متعلق بە آنرا بیان کرد. در اینجا بود کە هاشم صباغیان بە این صحبتهای ماموستا اعتراض کرد و گفت ما بە اینجا نیامدەایم تا با کومەلە و فدائی مذاکرە کنیم. در اینجا بود کە اعلام تنفس شد و دیگر پس از آن و در واقع هیچگاە این دو هیأت با همدیگر نشستی برگزار نکردند![xxx]
به گفتەی بهروز سلیمانی [نمایندە سازمان چریکهای فدایی]:
پس از این اظهار نظر آقای صباغیان، دکتر قاسملو گفت: ساختار ‘هیأت نمایندگی خلق کرد’ بە خود ما مربوط میشود ؛ مردم کردستان دو هفتە قبل طی راهپیماییها و گردهمایی های بزرگ و وسیعی رسما پشتیبانی کامل خود را از این ساختار هیأت نمایندگی خلق کرد ابراز کردە اند.[xxxi]
جالب توجە اینکە این نمایندگان دولت بە روزنامەها و دستگاههای تبلیغاتی ایران میگفتند حاضر نیستند با سازمانهای سیاسی بە گفتگو بنشینند، و تنها با ‘نمایندگان مردم’ گفتگو می کنند! در حالیکە در زمان ‘تنفس’ و بدنبال آن جلسە اولیە، عزتالە سحابی، هاشم صباغیان و داریوش فروهر کە در موارد متعددی با حزب دموکرات تشکیل جلسە دادە بودند، اینبار بعد از اعلام تنفس در جلسە رسمی، با مسئولان کومەلە ملاقات و گفتگو کردند! روز بعد نیز این ملاقات با نمایندگان کومەلە تکرار شد و با نمایندگان سازمان چریکها نیز دیدار کردند.
تلویزیون مهاباد روز ٢٢ آذر (دو روز پس از آن جلسە رسمی با نمایندگان دولت)، گفتگویی با دکتر قاسملو انجام داد کە قابل توجە است:
راستش نشست پریروز مذاکرە نبود، بلکە تنها با هم آشنا شدن طرفین بود..// از جانب دولت انتقاد گرفتند کە نباید در ‘هیأت نمایندگی خلق کرد’ برخی گروهها با اسم و رسم حضور داشتە باشند…// اگر آنها [دولت] این حق را بە خود بدهند، بنابراین ما هم باید این حق را داشتە باشیم و بگوییم فلانی را میخواهیم و فلان کس را نمیخواهیم! … اما برای اینکە حساسیتی در میان نباشد، برای اینکە ما بطور واقعی حسن نیت خودمان را نشان دادە باشیم، گروههای دیگر هم قبول کردەاند کە ما [در جلسە آیندە] بعنوان هیات نمایندگی خلق کرد در مذاکرات شرکت کنیم…// امیدواریم دیگر مارا با بهانە دیگری مواجە نکنند!’ [xxxii]
در اینجا لازم بە یادآوری است کە هنگام تشکیل ‘هیأت نمایندگی خلق کرد’ و در طول تمامی گفتگوها و نشستهای میان ماموستا شیخ عزالدین و سە جریان دیگر، چە در کوە و چە در شهر، هیچ توافقی مبنی بر اینکە اسمی از سازمانهای شرکت کنندە بە میان نیاید، انجام نشدە بود. من حتی بە یاد دارم یکبار کە هنوز در کوە بودیم، عبدالە مهتدی نمایندە کومەلە گفت اگر قرار باشد کە نە اسم تشکیلاتمان آوردە شود و نە خودمان در گفتگوها فعال باشیم، اساسا چرا در چنین هیأتی شرکت کنیم؟
اما این درست است کە روز قبل از جلسە رسمی بیستم آذر، نشست هیأت نمایندگی خلق کرد در منزل ماموستا شیخ عزالدین برگزار شد کە در آن نمایندگان حزب دموکرات و بویژە غنی بلوریان درخواست کرد کە اسم هیچکدام از احزاب آوردە نشود! ماموستا گفت اگر از حالا این شرط آنها را قبول کنیم، کم کم تقاضای چیزهای بیشتری از ما خواهند کرد. نمایندگان کومەلە و سازمان چریکها این درخواست را رد کردند.
در اینجا اشارە بە نقش دستگاههای تبلیغاتی ایران ضرورت دارد. در بیشتر، یا شاید بتوان گفت همە موارد، هنگام انعکاس خبر درگیری پیشمرگان با ارتش و سپاە پاسداران، از آن بعنوان درگیری با ‘دموکراتها’ یاد میشد! آن روزی کە فوأد مصطفی سلطانی، رهبر کومەلە در یک درگیری جانباخت، روزنامە کیهان در صفحە اول تیتر زد “فوأد سلطانی یکی از رهبران دموکراتها کشتە شد”![xxxiii] در جاهایی کە پیشمرگە حزب دموکرات نبودند، مینوشتند “مهاجمان”!
از سوی دیگر، دکتر قاسملو در سطح ایران یک شخصیت سیاسی شناختە شدە بود و در میان احزاب و سازمانهای سیاسی دوستان زیادی داشت. بدنبال جانباختن فوأد مصطفی سلطانی، هیچکدام از رهبران کومەلە بە مثابە دبیرکل یا رهبر ظاهر نمیشدند، بلکە آنها را تحت عنوان اعضای کمیتە مرکزی معرفی می کردند.
مصطفی چمران، جانشین نخست وزیر کە خود چندین بار بە مریوان سفر کردە و از نزدیک با کاک فوأد مذاکرە کردە بود و او را بە خوبی میشناخت، در پاسخ بە خبرنگاری کە میپرسد چپها در مریوان و کردستان کدامها هستند، می گوید: “چریک فدایی، حزب دموکرات، شفق سرخ و جلال طالبانیها”![xxxiv] سخنی از کومەلە نمی گوید!
وانگهی افرادی وابستە بە حزب تودە کە در تهران و در سطح تمام ایران فعال بودند، تلاش زیادی بە خرج می دادند طوری وانمود کنند کە در کردستان تنها حزب دموکرات موجودیت دارد کە با آنها بە لحاظ سیاسی خیلی نزدیک است. کومەلە چون ضد شوروی بود، از دیدگاە حزب تودە جریانی افراطی بودند کە میبایست اهمال شوند.
رژیمی کە از جزئیات درون جنبش کردستان و چند و چون نیروهای سیاسی درون آن آگاە بود، هدفش این بود کە بدین ترتیب شکافی در صفوف مردم کردستان ایجاد کند تا بتواند بە قول خودشان از آب گل آلود ماهی بگیرند!
بیست و چهار سال بعد از آن جلسە در مهاباد، آیتالە کرمانی کە در آن زمان نمایندە خمینی بود، در مصاحبەای با نشریە “چشم انداز ایران، ویژە کردستان” این چنین میگوید:
گفتند که یک هیات حسننیت دارد برای کردستان میآید شما بروید با آنها باشید اما جزو هیأت نباشید. ناظر باشید که چه میکنند.
به آقای صباغیان گفتم من با شماکاری خصوصی دارم. خلوت کردند. بنده بودم، مهندس صباغیان، مهندس سحابی و ظاهرا یک نفر دیگر هم بود. شروع کردم گفتم از آنجا که شما میخواهید با آنها صحبت کنید آیا آنها را به رسمیت میشناسید؟ کومهله و دموکرات را به رسمیت میشناسید؟ میخواهید چکارکنید؟ گفتند الان وضع ما خوب نیست ما امکانات این چنینی نداریم. خودتان را سرگرم کنید که دست به عمل حادی نزنند تا ما کم کم بتوانیم مرزهایمان را بگیریم. ارتشمان را جمع و جور کنیم و اینها را آرام کنیم.[xxxv]
ما در کردستان همان وقت هم میدانستیم کە هدف واقعی نمایندگان دولت این نیست کە حقوق خلق کرد را بە رسمیت بشناسند، بلکە این مبارزات و مقاومت پیشمرگان و استقامت مردم کردستان در کنار اوضاع نابسامان دولت و نیروهای مسلح بود کە آنها را بە سوی مذاکرە کشاندە بود. هرچند در آن زمان نشانەهای زیادی مشاهدە می کردیم کە صحت این نظر ما را اثبات می کرد، ولی مدرک مشخصی در دست نداشتیم.
‘چشم انداز ایران’ نشریەای است کە هر دوماە یکبار در تهران منتشر میشود. بهار سال ١٣٨٢ نخستین شمارە آن تحت عنوان ‘چشم انداز ایران – ویژە کردستان’ بە چاپ رسید. پاییز سال ١٣٨٤ شمارە دوم آن نیز منتشر شد. در این نشریە مسئولان آن زمان هیأت مذاکرە کنندە، هاشم صباغیان و عزتالە سحابی و نیز افراد دیگری از جملە نمایندگان خمینی نظراتشان را در مورد مذاکرە با نمایندگان کردستان بیان کردەاند کە در واقع مهر تأییدی است بر تحلیل آن زمان ما. من سال ٢٠٠٦ طی دو گفتار با برجستە کردن جزئیات مصاحبەها، برداشتها و اظهار نظرهای آنان در مقایسە با رویدادهای سال ١٣٥٨، بە این موضوع پرداختەام.[xxxvi]
***
روز ٢٦ آذر طرحی در روزنامەهای ایران منتشر شد تحت عنوان ‘خودگردانی استانها’ کە بعدها در میان مردم بە شوخی آنرا طرح ‘سرگردانی’ نامیدند! ماموستا شیخ عزالدین بە روزنامە اطلاعات گفت؛ ‘تفاوت زیادی میان خودمختاری و خودگردانی وجود دارد و حتی اگر ما هم آنرا قبول کنیم، مردم کردستان بە آن راضی نخواهند بود. دکتر قاسملو نیز در چندین دیدار و گفتگو با مردم و خبرنگاران گفت: “هیچ کسی نمیداند معنای خودگردانی چیست!”
هیأت نمایندگی خلق کرد روز ٣٠ آذرماە بیانیەای صادر کرد کە در آن مفاد طرح خودگردانی را با خواستەهایی کە نمایندگان کردستان تسلیم دولت کردە بودند، مقایسە می کرد. علیرغم وجود اختلافات زیادی کە بین خواستەهای مردم و پیشنهادات دولت وجود داشت، هیأت نمایندگی خلق کرد آمادگی خود را برای ادامە مذاکرات اعلام داشت.
هیأت نمایندگی در پاسخ بە طرح “خودگردانی استانها”، نکات برجستە و اختلافات زیاد مابین این طرح با طرحهای ارائە شدە از طرف نمایندگان کردستان را برشمرد کە چند مورد آن عبارتند از:
در این طرح ناحیە خودگردان تعریف نشدە است و معلوم نیست در سرزمین کردستان کە در حال حاضر بە استانهای چهارگانە ایلام، کرمانشاە، کردستان و آذربایجان غربی تقسیم شدە، چند ناحیە خودگردان تشکیل خواهد شد!
بە جای اسلام بعنوان دین رسمی، مذهب شیعە اثنیعشری تحمیل شدە است.
طرح مشترک خودمختاری از ‘مجلس ملی کردستان” صحبت میکند و آنها ‘شورای ناحیە خودگردان’ را طرح کردەاند!
در مورد زبان نظر ما بطور کلی متفاوت است. ما میخواهیم زبان کردی زبان رسمی تدریس و مکاتبە در ادارات کردستان باشد در صورتیکە آنها میگویند تدریس زبان ازجملە برای کردها آزاد است. (در واقع یعنی اینکە اگر بە زبان خودتان بنویسید یا تدریس کنید، دستگیرتان نمی کنیم!)
در طرح مشترک هیأت نمایندگی آزادیهای دموکراتیک تصریح شدە است، در متن پیشنهادی دولت صحبت از آزادی احزاب و سازمان های سیاسی بر مبنای قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران میشود! یکی از علل عدم شرکت خلق کرد در رفراندوم قانون اساسی دقیقا عدم تضمین آزادی های دموکراتیک در طرح قانون اساسی مصوب مجلس خبرگان بود![xxxvii]
***
نمایندگان دولت و از جملە داریوش فروهر، مجددا برای مذاکرە با نمایندگان کرد، بە کردستان سفر کردند! اما پس از آن نخستین و تنها نشست رسمی، دیگر هیچوقت با هیأت نمایندگی خلق کرد مذاکرەای انجام ندادند!
دفتر هیأت نمایندگی خلق کرد در اطلاعیە شمارە شش خود از جملە نوشت:
ما بر این اعتقاد هستیم کە حل مسالمت آمیز مسئلە کردستان تنها وقتی امکان پذیر است کە دولت بطور جدی بە خواست اساسی خلق کرد در مورد خودمختاری توجە کردە و در راە مذاکرە بە بهانەهای مختلف سنگ اندازی نشود…// علیرغم موضع جدی هیأت نمایندگی، متأسفانە هیأت ویژە جدی و مسئولانە برخورد نکردەاند. ما عواقب وخیم این امر را یادآور می شویم…// هرگونە تماس و گفتگوی نفاق افکنانەی هیأت ویژە را با افراد غیر مسئول تحت عنوان گفتگو با ‘مردم’ بی ثمر می دانیم.[xxxviii]
هیأت نمایندگی خلق کرد، روز چهارم دیماە طرح مشترکی تحت عنوان “طرح ٢٦ مادەای برای خودمختاری کردستان” ارائە کردند. متن کامل این طرح را روزنامەهای ایران در تاریخ هشتم دیماە منتشر کردند.
صارمالدین صادق وزیری، یکی از حقوقدانان برجستە نقش مهم و اصلی در تدوین این طرح ایفا کردند. وی مورد اعتماد ماموستا شیخ عزالدین، حزب دموکرات، کۆمەڵە و سازمان چریکهای فدایی بود و دو نفر حقوقدان، یدالە بیگلری (کومەلە) و عزیز مامل (حزب دموکرات) در تدوین این طرح دستیار صارم الدین صادق وزیری بودند.
داریوش فروهر در اظهار نظری برای یکی از روزنامەها اعلام کرد کە طرح ٢٦ مادەای هیأت نمایندگان کردستان از جانب ما قابل قبول نیست! وی اضافە کرد من کە بە کردستان رفتەام با هیأتی یا فردی گفتگوی رسمی نداشتم، بلکە جنبە خصوصی داشت … برای رهائی از بن بست بود![xxxix]
باوجودی کە هیأت نمایندگی موجود بود، مرتبا تشکیل جلسە میداد و اطلاعیە منتشر میکرد، مسئولان ایران و روزنامەها تنها از شخ عزالدین حسینی و حزب دموکرات صحبت می کردند. گویی هیچ سازمان سیاسی دیگری در کردستان وجود نداشت! وقتی کە صفحات روزنامەهای آن روزها را ورق میزنید این امر بە خوبی روشن میشود کە آنها عمدا اسامی افراد و سازمانها را ‘اشتباهی’ می نویسند. هاشم صباغیان عضو هیأت ویژە دولت با صراحت تمام گفت:
“… اصولا ما مذاکرات را با هیأت نمایندگی نمی کنیم، بلکە با شخصیت های سیاسی و مذهبی بطور جداگانە این ملاقات ها صورت می گیرد.”[xl]
در آن روزها ما مطلع نبودیم کە حزب دموکرات از طریق دیگری مشغول مذاکرە با دولت ایران است. بعدها فهیمدیم کە عبدالە حسنزادە، مهندس آریا و احمد قاضی سفری بە قم کردە و خواستە بودند با خمینی ملاقات کنند.[xli] حسنزادە تاریخ سفر را بە یاد ندارد ولی میگوید روز بعد از آن خمینی را بە بیمارستانی در تهران منتقل کردند. این روز سوم بهمن ماە اتفاق افتاد. باز هم بە نقل از عبدالە حسنزادە، چند روز پس از آنکە بە مهاباد برگشتە بودند، از قم پیغامی برای حزب دموکرات فرستادەاند و بنا بە درخواست دکتر قاسملو اینبار حسنزادە خود تنها سفر کردە و در قم طرحی را تسلیم ‘آیتالە مکارم شیرازی’ میکند.
قابل توجە و لازم بە یادآوری است کە در آن روزهایی کە عبدالە حسنزادە و همراهانشان در راە تهران و قم بودند، ماموستا شیخ عزالدین در میتینگ بزرگ برگزاری مراسم دوم بهمن (سالروز اعلام جمهوری خودمختار مهاباد)، شرکت کردە و در مورد دستاوردهای مردم کردستان و بە ویژە راجع بە ‘هیأت نمایندگی خلق کرد’ سخنرانی میکرد و سخنان ایشان با ابراز احساسات شدید دهها هزار نفر حاضر در میتینگ روبرو گردید. ماموستا خواهان وحدت خلق کرد و نیروهای سیاسی بویژە برای مذاکرە با دولت بودند.[xlii]
در همان گردهمایی دوم بهمن، غنی بلوریان و نمایندە حزب تودە پیام خواندند. نمایندگان سازمان چریکهای فدایی و کومەلە (دکتر جعفر شفیعی) نیز از سخنرانان این مراسم بودند و هر دو بر تقویت هیأت نمایندگی خلق کرد و وحدت نیروهای سیاسی کردستان بویژە در هنگام مذاکرە با دولت پای میفشردند!
هانی الحسن نخستین سفیر فلسطین در ایران نیز آنروز در مهاباد و در این مراسم حضور داشت. یکی از پیامهای قرائت شدە، پیام “جبهە دموکراتیک خلق فلسطین” خطاب بە حزب دموکرات بود کە در آن از همبستگی میان خلق کرد و خلق فلسطین در مبارزە علیە ارتجاع و امپریالیسم سخن میگفت.[xliii]
حال کە اسناد کافی در دسترس هست، بهتر و با وضوح بیشتری میتوان دید کە حزب دموکرات در همان روزها علاوە بر فرستادن نمایندگانی بە تهران و قم، نامەای هم برای ابوالحسن بنیصدر کە تازە بە ریاست جمهوری رسیدە بود، ارسال کرد. و همە این کارها را دور از چشم هیأت نمایندگی خلق کرد انجام دادند. دفتر سیاسی حزب دموکرات در بیانیەای کە یک ماە و نیم بعد از این اقدامات منتشر کرد، چنین می نویسد:
” … هر یک از سازمانهای عضو هیأت نمایندگی خلق کرد از استقلال کامل سیاسی و ایدئولوژیکی برخوردارند…// و حق مسلم هرکدام از آنهاست کە مستقل از دیگران در هر مورد تصمیمات لازم را اتخاذ و یا اینکە با مقامات مملکتی تماس گرفتە و نقطە نظرهای خود را پیرامون مسئلەای اعلام دارند.”[xliv]
نیروهای مسلح رژیم آتش بس را میشکنند!
در گرماگرم رویدادها و اختلافات سیاسی درون جنبش کردستان این نکتە قابل توجە بود کە در مقابل یورش نیروهای ارتش و سپاە پاسداران، پیشمرگان حزب دموکرات و کومەلە همراە باهم و در یک سنگر بە مقاومت میپرداختند. یعنی در جایی کە حاکمیت بطور عملی در حال توطئەچینی بود کومەلە و دموکرات همرزم بودە و حتی در صورتیکە یکی از این نیروها بە مخاطرە می افتاد، آن دیگری آمادە کمک رسانی میشد.
بنا بە گزارش ‘خبرنامە کومەلە’، روز دهم بهمن پیشمرگان حزب دموکرات و کومەلە در کامیاران، پاوە، روانسر و دیواندرە با نیروهای مسلح رژیم درگیر می شوند. در نتیجە حداقل هفت تن از پیشمرگان کومەلە و حزب دموکرات جانباختە و تعدادی هم زخمی می شوند. بە موجب همین گزارش حدود ٦٥ نفر از مزدوران محلی و پاسداران نیز کشتە شدەاند.[xlv]
روز ١٤ بهمن روزنامەها در تهران با عناوین درشت نوشتند کە جنگ خونین در کردستان و استان کرمانشاە شروع شدە است. همزمان روزنامەها اطلاعیە شمارە ١٢ هیأت نمایندگی خلق کرد را منتشر کردند کە درآن از جنگ و درگیریهای کامیاران، پاوە و دیواندرە صحبت کردە کە در نتیجە ٩ پیشمرگ و ١٢ نفر از اهالی کامیاران جانشان را از دست دادە و ٣٢ نفر از مزدوران محلی نیز کشتە شدەاند.
بە عبارتی دیگر، نیروهای مسلح رژیم آتش بسی را کە اندکی بیش از دوماە در کردستان دوام آوردەبود، نقض کردند. آنهایی کە در نخستین دور مذاکرات در روستای بیوران سردشت، با صدای بلند از نیروهای سیاسی کردستان میخواستند آتش بس اعلام کنند، اینک شاهد بودند کە مردم بیدفاع اینچنین آسان آماج آتش سلاحهای سبک و سنگین قرار میگرفتند.
طرح شش مادەای حزب دموکرات
در حالیکە نوعی سردی در روابط میان هیأت نمایندگی کردستان و نمایندگان دولت پدیدار شدە بود و هرچە بیشتر آشکار میشد کە دولت مایل بە تأمین خواستهای مردم کردستان نیست، تلاشها برای ایجاد تفرقە در میان نیروهای سیاسی کردستان شدت بیشتری پیدا می کردند. همزمان در تهران نیز تندروها بە جان سازمانهای سیاسی و رهبران آنان افتادە و مانع برگزاری گردهمایی و یا انجام فعالیتهایشان میشدند.
در کردستان علیرغم تلاش و کوشش زیاد برای ایجاد نزدیکی میان نیروهای سیاسی، بە نظر میرسید کە بویژە حزب دموکرات و کومەلە هرچە بیشتر از هم فاصلە می گرفتند. جلسات هیأت نمایندگی خلق کرد در مهاباد و حتی شرکت فعالانە نمایندە کومەلە در مراسم دوم بهمن کە از جانب حزب دموکرات در مهاباد برگزار شدە بود، نتوانست کمکی بە بهبود روابط بین این دو جریان بکند.
در چنین شرایطی بود کە روز ٣٠ بهمن ١٣٥٨ چهارمین کنگرە حزب دموکرات کردستان در مهاباد کار خود را شروع کرد. در مراسم افتتاحیە کنگرە مهمانان زیادی از کردستان و ایران دعوت شدە بودند. ماموستا شیخ عزالدین از جملە این مهمانان بود. این کنگرە کە بە مدت شش روز ادامە داشت، پیامی برای خمینی فرستاد کە در آن ضمن حمایت از رهبری وی خواستار دخالت رهبر ایران برای حل مسئلە کردستان شدند. حدود چهار ماە پس از این کنگرە، گروهی از اعضای کمیتە مرکزی از جملە غنی بلوریان تحت عنوان ‘گروە هفت نفرە، پیروان کنگرە چهارم’ از حزب دموکرات جدا شدند. اینان بە حزب تودە بسیار نزدیک بودند و در زمرە حامیان سیاستهای جمهوری اسلامی ایران قرار گرفتند.
پس از کنگرە چهارم، حزب دموکرات با رئیس جمهور بنیصدر و همچنین ‘هیأت ویژە دولت’، بدون اطلاع هیأت نمایندگی خلق کرد، بە مذاکرە پرداختند. ماموستا شیخ عزالدین در گفتگویی با روزنامە اطلاعات اظهار داشتند، مذاکرات هنگامی جدی گرفتە میشود کە بین نمایندگان دولت و هیأت نمایندگی خلق کرد انجام بگیرد.
بنا بە روایت عبدالە حسنزادە، پس از کنگرە چهارم، ایشان بە همراە غنی بلوریان، احمد قاضی، فوزیە قاضی و نوید معینی بە تهران سفر کردە و با بنی صدر رئیس جمهور و هیأت ویژە دولت ملاقات کردەاند. پس از پایان گفتگوهایشان بنیصدر از آنان میخواهد خواستەهای خود را تدوین کردە در اختیار دولت قرار دهند. حسنزادە مینویسد کە بە درخواست رئیس جمهور هر پنج نفر در اتاقی کە در ساختمان نخست وزیری در اختیارشان قرار دادە شدە بود، طرحی را آمادە میکنند کە بە ‘ طرح شش مادەای حزب دموکرات’ شهرت یافت.[xlvi] این طرح غروب همان روز یعنی ٩/١٢/١٣٥٨ تسلیم نمایندگان دولت شد.
نحوە تدوین و ارائە طرح شش مادەای در مقایسە با طرحها و قطعنامەهای پیشین کردستان کە بطور جمعی تهیە و تدوین شدە بودند، قابل تأمل است.
قطعنامە هشت مادەای مهاباد از جانب نمایندگان شورای شهرهای مختلف کردستان طرح و تدوین شد.
قطعنامە هشت مادەای سنندج توسط نمایندگان شوراها و سازمانهای سیاسی کردستان نوشتە شد.
روز چهارم آذرماە ١٣٥٨ همزمان با اعلام موجودیت هیأت نمایندگی خلق کرد، طرحی شامل ٨ مادە با همکاری و هم فکری چهار جریان (شیخ عزالدین، حزب دموکرات، کومەلە و سازمان چریکها) ارائە شد کە دو روز بعد مردم کردستان طی راهپیماییهای بزرگی از آن حمایت کردند،
· ‘طرح ٢٦ مادەای هیأت نمایندگی خلق کرد برای خودمختاری کردستان’ را اساسا صارمالدین صادق وزیری تدوین کردند. چند روزی طول کشید تا جزئیات آن با تبادل نظر و همفکری چهار جریان عضو هیأت نمایندگی تصویب و سپس بە نمایندگان دولت تسلیم شد.
یک روز پس از ارائە طرح شش مادەای حزب دموکرات، داریوش فروهر در پاسخ بە این سئوال کە:
‘آیا این هیأت و بطور کلی حزب دموکرات جدا از هیئت نمایندگی کرد مرکب از شیخ عزالدین، کومەلە و چریکهای فدایی مذاکرات را ادامە میدهند؟’ چنین پاسخ میدهد:
“این هیئت نمایندگان حزب دموکرات هستند و بعنوان نمایندگان این حزب در مورد حل بحران کردستان نظرات خود را مطرح کردند.”[xlvii]
در مورد محتوای طرح شش مادەای، عبدالە حسنزادە مینویسد:
در میان اعضای هیأت نمایندگی حزب دو نوع برداشت وجود داشت. یک نظر آن را چکیدە طرح ٢٦ مادەای میدانست و نظر دیگری بر این باور بود کە این پیشنهاد چکیدە طرح خودگردانی است![xlviii]
من فکر میکنم نظر دوم درست میگوید!! طرح شش مادەای تفاوت بسیار زیادی با خواستەها و طرحهای قبلی دارد. برای مثال این طرح سخنی در بارە چهار استانی کە کردها ساکن آن هستند نمیکند بلکە میگوید:
“مادە ٢- قلمرو جغرافیایی کردستان با توجە بە شرایط تاریخی، جغرافیایی و اقتصادی و خواست اکثریت ساکنان هر منطقە تعیین گردد.”[xlix]
در مادە سوم این طرح بە جای مجلس ملی کردستان، از “شورای سرتاسری کردستان” سخن میگوید.
راجع بە زبان کردی در این طرح یک عقب نشینی کامل بە چشم میخورد. در مادە ١٥ از طرح ٢٦ مادەای هیأت نمایندگی آمدە است کە:
زبان کردی در کلیە ادارات زبان رسمی است با تأکید بر این نکتە کە زبان فارسی کماکان زبان رسمی در سراسر ایران ازجملە کردستان میباشد…// آموزش در کلیە سطوح بە زبان کردی خواهد بود ولی تدریس زبان فارسی پس از پایان سال چهارم ابتدایی در کلیە مدارس سرزمین کردستان اجباری خواهد بود.’[l]
اما در طرح شش مادەای در این مورد چنین آمدە است:
“مادە ٥ – زبان کردی در سرزمین خودمختار کردستان برای مکاتبات اداری و آموزش در کنار زبان فارسی بە رسمیت شناختە شود![li]
در اینجا نکتە قابل تأمل این واقعیت است کە علیرغم همە این کمبودها و اشکالات، حاکمان ایران کە هدف اصلیشان کسب وقت بە منظور آمادە کردن نیرو برای تحمیل جنگی دیگر بر کردستان بود، حتی حاضر نبودند این درخواست حزب دموکرات را هم قبول کنند. داریوش فروهر در این زمینە چنین میگوید:
“راجع بە شش مادەای پیشنهادی حزب دموکرات، ما در هیأت ویژە دولت تغییراتی در آن وارد کردە و تسلیم رئیس جمهور نمودیم.”[lii]
دوازدە روز پس از دیدار هیأت حزب دموکرات با رئیس جمهور، دفتر سیاسی حزب در تاریخ ٢١/١٢/١٣٥٨ بیانیەای منتشر کرد.[liii] دفتر سیاسی مینویسد کە روز دوم بهمن نامەای برای بنیصدر فرستادە و در آن درخواست دیدار با ایشان کردە بودند. این بیانیە بشدت “پارەای از گروهها و گروهکهای سیاسی’ را کە این اقدام حزب دموکرات را تکروی، نفی هیأت نمایندگی خلق کرد و سازشکاری مینامند، مورد انتقاد قرار میدهد.
اما جنگ افروزان و تمامیت خواهان درون حاکمیت ایران بە هیچکدام از درخواستهای سازمانها و احزاب کردستان پاسخ ندادە و همە وعدە و وعیدهایی کە بە “خواهران و برادران کرد’ و ‘رهبران سیاسی و مذهبی کردستان”دادە بودند را زیر پا گذاشتند. در آخرین روزهای فروردین سال ١٣٥٩ آتش جنگ را برافروختند و حملات از پیش برنامە ریزی شدەای را بە شهرهای سقز، سنندج، بانە و مریوان آغاز کردند.
جنایات بزرگ آنان و اشتباهات ما
مردم و نمایندگان سیاسی کردستان از همان آغاز روی کار آمدن جمهوری اسلامی ایران امیدوار و خوشبین بودند کە ستمگری و جنایات رژیم شاه تکرار نخواهند شد. رهبران کردستان از همان روزهای اول با آغوش باز نمایندگان دولت را پذیرا شدە و با آنان بە مذاکرە پرداختند. در این دیدارها رهبران کرد بە دست اندرکاران حکومت اطمینان دادند کە هدف رسیدن بە حقوق طبیعی، رفع ستم ملی در چهارچوب ایرانی آزاد و دموکراتیک است.
نگاهی دقیق بە مواضع ماموستا شیخ عزالدین حسینی و دیگر نیروهای سیاسی کردستان در قبال جمهوری اسلامی ایران بە خوبی نشان میدهد کە جانب کردها تمام تلاشهای خود را برای رسیدن بە یک راە حل مسالمت آمیز انجام داد. در حقیقت اصل موضوع این بود کە مردم کردستان خواهان رفع ستم ملی و همزیستی مسالمت آمیز در کشور ایران در فضایی آزاد، دموکراتیک بە دور از جنگ و درگیری بودند. روزنامەهای آن سالهای ایران مملو از تلگرام، نامە سرگشادە و هشدارهای گوناگون رهبران کردستان بە خمینی و مسئولان دولتی و دادن اطمینان بە آنان در همبستگی کردستان با سراسر ایران است.
با بودن آرشیو عظیمی از خبر و گزارش در مورد کشتار، بمباران، اعدام، جنایات جنگی و قتل عام روستاها در نشریات رسمی و نشریات سازمانهای سیاسی ایران، نیازی بە شرح آن در این نوشتە نمیبینم.
در تمام مدتی کە مشغول گفتگو و مذاکرە با نمایندگان دولت بودیم، در هیچ مقطعی این احساس را نداشتیم آنهایی کە در طرف مقابل ما بودند، از روی دوراندیشی، اعتقاد بە آزادی و همزیستی احترام آمیز با مردم کردستان و از زاویە دلواپسی برای آیندە ایران تلاش می کنند. ما هموارە میبایست مواظب فریبکاری و دسیسەهای مختلف باشیم. برقراری آرامش در کردستان در فضایی کە مردم آن از یک زندگی آسودە و عاری از ستم ملی برخوردار باشند، در واقع نشانە برجستەای خواهد بود از اینکە در تمامی ایران دموکراسی، آزادی و احترام بە حقوق انسانها حاکم است!
بهار سال ١٩٨٢ کە بعنوان نمایندە ماموستا شیخ عزالدین حسینی بە خارج از کشور سفر کردە بودم، در پاریس سە بار با مسعود رجوی دیدار داشتم. تلاش زیادی کرد تا ماموستا بە شورای ملی مقاومت بپیوندد کە موفق نشد! در یکی از این دیدارها بحث پیرامون حقوق ملی مردم کردستان طولانی شد و در موارد زیادی هم نظر نبودیم. در جایی گفتم اگر مردم کردستان بە حقوق خودشان نرسند و ستم ملی همچنان ادامە داشتە باشد، هیچ حکومتی در تهران نمیتواند در آرامش کامل باشد. در اینجا بە آرامی خود را روی مبل جابەجا کرد و گفت تهدید میکنید؟ گفتم نە، تهدیدی در کار نیست. اجازە بدهید جملە را ادامە بدهم، اگر حریم آزادی و دموکراسی شکستە شود، اگر حقوق کارگران، زنان و تهیدستان پایمال شود، همچنان حکومت نمیتواند در آرامش کامل باشد! اینها حلقەهایی بهم پیوستە هستند.
و در پایان باید بگویم کە ما هم در درون جنبش کردستان نتوانستیم متحد و یک صدا در برابر دولت ظاهر شویم. تعدد احزاب و سازمانهای سیاسی، چند صدایی البتە از ملزومات یک جامعە دموکراتیک است. اما هنگامیکە تمامی نیروهای سیاسی مورد حملە قرار گرفتە و درگیر جنگ میشوند، سپس همگی با موضوع مذاکرە با دولت روبرو میشوند، در چنین حالتی نیازمند همکاری، توافق و برنامەهای مشترک برای رسیدن بە اهداف مشترک خواهیم بود. علیرغم داشتن تحلیل مختلف در مورد روند حوادث و اوضاع سیاسی در ایران، داشتن جهانبینی متمایز و همچنین داشتن نظرات و دیدگاههای مغایر با همدیگر در مورد جامعە کردستان و ایران، میشد و میبایست در آن شرایط ویژە کردستان، بر روی نقاط مشترک پای میفشردیم کە متأسفانە آنرا جدی نگرفتیم.
ما با کمال تأسف، نە برای مذاکرە و گفتگو، نە برای درگیری و جنگ دارای تاکتیک و استراتژی مشترک نبودیم. ما اتاق فکر مشترکی برای بررسی و اندیشیدن در مورد مسائلی کە بە همە ما مربوط میشد، در دسترس نداشتیم! اگر میتوانستیم قهرمانی و شجاعت پیشمرگان، ازخودگذشتگی مردم کردستان، تجربە و کاردانی کادرها و رهبران را در یک جا جمع کنیم، اگر میشد کە افراد و تشکلها دست از سکتاریسم و منافع تنگ شخصی و گروهی بردارند، احتمالا میتوانستیم آیندە و افقی کاملا متفاوت برای کردستان ترسیم کنیم.
[xiii] سالها بعد این مسئلە در ‘چشمانداز ایران- ویژە کوردستان’ توسط یکی از مصاحبە شوندگان تأیید شد. میخواستند ماموستا را بە قم بکشانند و در حبس خانگی نگاهدارند!
[xiv] “اعلاميه دفترسياسی حزب دمكرات کردستان ايران درباره اخبار راديوهای خارجی ومسئله مذاکرات” ٢٧/٧/١٣٥٨ (٢٩/١٠/١٩٧٩)
[xv] ما و مذاکرات، نشریە شورش (انقلاب) شمارە یک، ارگان سازمان انقلابی زحمتکشان کردستان، آبان ١٣٥٨
[xix] خاطرات کریم حسامی، بە زبان فارسی، کتاب ارزان ٢٠١١
[xx] میزگرد بخش کردی صدای آمریکا با عزیز ماملی و احمد اسکندری در مورد تاریخچە مذاکرات و مسئلە کرد در ایران.
[xxi] بدنبال جلسەای با حضور ماموستا و بحث در مورد نکات اصلی، درخواستها بە اتفاق از جانب کومەلە، سازمان کردستان چریکهای فدایی، صلاحالدین مهتدی و فاتح شیخالاسلامی تدوین شدە بود.
[xxii] ‘خبرنامە سازمان چریکهای فدایی خلق، آذرماە ١٣٥٨
[xxiii] من این اطلاعات را با خود Ferdinand Hennerbichler راستی آزمایی کردم و عکس محل مذاکرات را بر روی سایت خودم گذاشتەام. ahmadeskandari.com
[xxiv] کتاب ‘ژیان و بەسەرهاتی عەبدولڕەحمان زەبیحی’ (زندگی و سرنوشت عبدالرحمن زبیحی) علی کریمی، سوئد ١٩٩٩
[xxv] صحیفه امام، ج ١١، ص ٥٥ سایت ‘پرتال امام خمینی’
[xliii] فایل صوتی، رادیو تلویزیون مهاباد ٢١/١/١٩٨٠ پیام جبهە دموکراتیک فلسطین توسط عمر قاضی قرائت شد.
[xliv] بیانیە دفتر سیاسی حزب دموکرات ‘دربارە اعزام هیئت نمایندگی حزب دمکرات کردستان بە تهران’ ٢١/١٢/١٣٥٨ – کتاب ‘ئەزموونی خەبات’ (تجارب مبارزە) عبدالە حسن زادە، گفتگو با هیاس کاردو ص ٢٧٩ چاپ ٢٠١٢ متن بیانیە بە زبان فارسی است.
[liii] بیانیە دفتر سیاسی حزب دموکرات ‘دربارە اعزام هیئت نمایندگی حزب دمکرات کردستان بە تهران’ ٢١/١٢/١٣٥٨ – کتاب ‘ئەزموونی خەبات’ (تجارب مبارزە) عبدالە حسن زادە، گفتگو با هیاس کاردو ص ٢٧٩ چاپ ٢٠١٢ متن بیانیە بە زبان فارسی است